به قلم افشین بدری --سردبیر هر بار که هیئت های چایخوران و نذری دهندگان را میبینم و هر بار که میبینم در صف شلوغ نذری چطور وقت گرانبهای مردم مصروف براوردن احتیاجات کاذب و بی فایده میشود، بیش از پیش به لزوم رسیدن به فرهنگ نوین و اصیل عاشورایی واقف میشوم.
درچند درصد از تکایا و هیئات جلسه بحثی برپا میشود پیرامون آنچه قهرمان کربلا را به چنین نبردی عظیم و نابرابر کشانده است؟ چنین احساس مسوولیتی از کجا ناشی شده؟آیا فقط باید از ذریه رسول اکرم (ص) باشی تا نسبت به انحرافات و جنایات و دین فروشی های روزگارت واکنش نشان دهی؟ یا نه! صرف انسان بودن و آگاه بودن و دلیل مستند و کافی داشتن و برخورداری از شجاعتی بی نهایت، برای اعتراض به ظلم کافیست؟اندیشه های معارض با ماهیت قیام حسین(ع) از دیرباز مطرح بوده اند. کم نیستند یاوه سرایانی که با قلب تاریخ سعی در تلقین یکسری انحرافات ذهنی خود به دیگران داشته اند. اصولا سیستمهای سرکوبگر برای بقای نظام پلید خود نه تنها سعی در حذف فیزیکی معارضان و معترضان میکنند بلکه تا دراز مدتی به بلندای تاریخ سعی در توجیه اقدامات جنایت بار خود و نیز تخریب چهره قیام گران مینمایند. از این دست،انتساب تهمت هایی از قبیل خوارجی، کافر، طغیانگر، نظم گریز و ضد دین و جاه طلب و....که تا بخواهید در این ردیف میتوانید اتهامات واهی و من دراوردی بگذارید. قیام سلحشورانه حسین نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نبوده بلکه اتفاقا به شدت و حدت هرچه تمام تر هدف اینگونه انتسابات قرار میگیرد.بخصوص که پدیداری فضایی قدرتمند به نام فضای مجازی که سرعت اتنشار و تکثیر هر خبری را به حداکثر رسانده است.
دربررسی هر منبع معتبر تاریخی از نویسندگان مسلمان یا غیر مسلمان که بروید، انگیزه حسین از قیام را به هر زبانی که گفته باشند اما چیزی خارج از خطبات وی نیست که صراحتا دلیل قیام خود را اصلاح امور امت جدش بیان میکند. عقل سلیم نیز با بررسی احوال دوران سیاه و مرتجع امویان در میابد که نشر و انبساط گسترده فساد و تباهی و بازگشت به جهالت فجیع پیش ازاسلام، از جای جای تاریخ اموی هویداست و افکارجاهلانه ایشان، گویا تحت طبیعت قدیم بوده نه تربیت جدید. شرح فساد فکری و عملی اموی و پس از آن عباسی؛ در تمام تواریخ موجود است و نیازی به تکرار ان نیست.لذا واضح است که حسین بن علی چرا و به چه علت به قیام دست زده است و نتیجتا برای هر اهل دانشی پی بردن به صحت وسقم اباطیل منتشر شده از دور و نزدیک کاری سهل است.اما آنچه دغدغه است انحرافی ست که سالیان سال است گریبان عزاداران حسین را فرا گرفته و شاید قیام ستیزان امروز از هر زمانی اسوده خاطر تر باشند.! چرا که دریافته اند در مراسمات این روزآنچه بیشتر مورد پردازش قرار میگیرد صورت ماجراست و نه سیرت و ماهیت آن و چنانکه افتد و دانی، با وجود همه هزینه ها انقدر که باید و شاید در زمینه فکری و عقیدتی و سبب شناسی فاجعه کربلا کار نمیشود. عجیب اینکه همین پردازش به صورت نیز آنقدر ناشیانه انجام شده که موجب تجری و بهانه یابی مشتی معلوم الحال شده است و البته در این باره از مرتضی مطهری شهید هم انتقاداتی وارد شده است.
دکتر علی شریعتی سالهای سال پیش از این به نقد و بررسی این صورت پردازیها پرداخته است.عجیب اینکه چرا تا اکنون تغییری در روند مراسمات بوجود نیامده است؟ حسین صراحتا اعلام میکند که در برابر ظلم زمانه، عالمان سکوت کرده اند. میتوان دریافت این سکوت یا سکوت مطلق است یا اینکه سخن میگویند اما نه در جهت تخفیف پایه های ظلم. قیام حسین از مدینه شروع نشد و در کربلا پایان نیافت. قیام حسین نمودی عالی و انسانیست از آرمانخواهی و پاکیزه خویی ناب بشرکه ازازل اغاز شده و تا اکنون در جریان است. منتها در کربلا فقط به خون ازادیخواهان و آرمانگرایان نشست.نمرد و نابود نشد. چه زیبا و عمیق است که میگوید تمام روزها عاشورا و تمام زمین کربلاست.آری، در هر روزی که حقی هرچند کوچک و ناچیز سرخورده شود آن روزحسین را هزارباره کشته اند. حسین درقامت همه بیگناهان کره زمین،هر روز و هربار به حصر میافتد.به جوخه بسته میشود.توسط قلم بدستان مزدورهجمه میشود.به او انگ میبندند.
دشمنش میخوانند.به خانواده بیگناهش ستم میکنند و انچه مستحق ظالمان است را به دامان افتاب میپاشند.اما این سکوت وانفعال اگاهان و دانایان است که مجال تکرارمکرر فاجعه را به ظالمان میدهد.سکوت عالمان در برابر انچه در جهان رخ میدهد در واقع چیزی جز جانبداری از ظلم و چشم بستن برتکرار جنایت کربلا نیست.به حکم عقل منطقیست در ده روزه محرم، مومن مسلمان آگاه به لحاظ عقیدتی خود را بروز کرده و مسلح به عنصر شناخت و تمییز باشد تا در دویست و پنجاه و شش روز باقی مانده یا حر بن یزید ریاحی باشد یا وهب نصرانی یا حبیب بن مظاهر و یا ....هرکدام از شجاعانی که هر یک بنمایندگی گروهی از مردم در سناریوی همیشه تکرار روز عاشورا هنرمندانه نقش انسان را باز افریدند. یقینا آنچه هرگز مقرر نبوده و نیست پرداختن به صورت و غافل ماندن ازسیرت عاشوراست.باید دید در ان یک سال باقی مانده تا دهه بعدی هر کداممان در پهنه اجتماع و در برخورد با بزنگاههای گوناگون چه نقشی ایفا میکنیم.در مراودات اجتماعی و اقتصادی و ....آیا شان این ده روزه پرتب و تاب را مراعات خواهیم کرد؟
در پایان قسمتی از کتاب سفر شهادت نوشته امام موسی صدررا یاداوری میکنم: حسین سه گروه دشمن دارد: اول آنانکه او را کشتند. این دسته کم خطرترین دشمنان حسین هستند چون تنها جسم امام را که محدود است کشتند. دسته دوم آنان که تلاش کردند آثار امام را محو کنند؛ قبرش را ویران کردند و از آمدن زائران جلوگیری کردند و کسانی را که نزدیک حرم امام زندگی میکردند آزارو اذیت نمودند. خطر اینان بیشتر از دسته اول میباشد ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند. ولی دسته سوم انانند که کوشیدند اهداف امام حسین (ع) و ابعاد انقلاب حسینی را تحریف کنند و آن را ابزارکسب و درامد قرار دهند و بهره برداریهای بی ارزش از آن کنند و یا آن را مورد سواستفاده برای منافع شخصی قرار دهند.اینان تلاش کردند بالاترین بعد حسینی یعنی هدف نهضت حسینی را از بین ببرند. من از خودم و شما میپرسم ما از روز عاشورا چه بهره ای برده ایم و چه سودی بدست آورده ایم؟ اگر استفاده نبرده باشیم و فقط گریه کرده باشیم من به شما خبر میدهم این کار سودی ندارد. ما از کدام دشمنان هستیم از کسانی که حسین (ع) را میکشند و گریه میکنند؟