چهار مرد افغان با ربودن یک مرد جوان افغان در منطقه باغستان کرج او را با چشمهای بسته و دست و پای طنابپیچ به مخفیگاهی در تهران انتقال دادند و طی 10 روز به آزار و شکنجه او پرداختند. آنها برای آزادیاش 20 میلیارد ریال پول نقد خواسته بودند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز به نقل از ایران، اوایل تیر خانواده جوان افغان با طرح شکایتی در نیروی انتظامی کرج به مأموران گفتند چند ساعت قبل چند مرد افغان به بهانه انجام کارهای ساختمانی نورالله را ربوده و با خود بردند. روز بعد همبرای آزادیاش خواستار 2 میلیارد تومان پول نقد شدند. چند روز بعد گروگانگیران در تماس تلفنی از خانواده نورالله خواستند نگاهی به سطل زبالهای در مقابل خانهشان بیندازند. اعضای خانواده با نگاهی به سطل زباله، لباسهای خونآلود نورالله را داخل سطل دیدند و از آن پس گروگانگیران در تماسهای تهدیدآمیزی به خانواده گروگان جوان هشدار دادند که اگر پول درخواستیشان را نگیرند، گروگان را به زودی خواهند کشت. در این میان یکی از آشنایان خانواده که در جریان ربوده شدن نورالله قرار گرفته بود با مراجعه به پلیس و طرح شکایت گفت: نورالله یک سنگکار جوان است که آن دو مرد افغان از او خواستند به یک مجتمع ساختمانی نیمهکاره بیاید تا قیمت کار نصب سنگ در این ساختمان را برآورد کند. به همین بهانه او را در باغستان کرج سوار خودرو کردند و با خود بردند. سردار کامرانی فرمانده نیروی انتظامی استان البرز درباره این آدمربایی به خبرنگار ما گفت: با توجه به اینکه فرد ربوده شده به تهران انتقال یافته بود، پرونده به پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد اما با توجه به اینکه محل شروع جرم شهرستان کرج بود، پرونده برای رسیدگی از بازپرسی جنایی تهران به استان البرز بازگردانده شد.
سردار کامرانی خاطرنشان کرد: پلیس آگاهی استان البرز نیز بلافاصله موضوع را پیگیری کرد تا اینکه با ردیابیهای تخصصی سرنخهایی از آدمرباها در تهران به دست آمد و تیمهای پلیس در عملیاتی غافلگیرانه پس از ورود به مخفیگاه آدمرباها ابتدا فردی را که به عنوان نگهبان در محل ورودی این خانه حضور داشت دستگیر کردند.
وی گفت: در مرحله بعد گروگان در حالی که چشم، دست و پایش بسته و مورد شکنجه و آزار و اذیت شدید قرار گرفته بود و آثار ضرب و جرح و سوختگی روی بدنش دیده میشد، آزاد شد و چهار گروگانگیر نیز در عملیاتی ضربتی دستگیر شدند.
فرد گروگان که مدت 10 روز در اسارت افراد گروگانگیر بود، به مأموران گفت: در این مدت که اسیر آنها بودم، مرتب شکنجهام میکردند و بدنم را با تیغه گداخته میسوزاندند تا خانوادهام از طریق تلفن صدای فریاد و نالهام را بشنوند. این افراد در آن روزهای وحشتبار هیچوقت چشمها و دست و پایم را باز نکردند و هر روز تلفنی با شخصی در افغانستان تماس میگرفتند و از آنجا با خانوادهام ارتباط برقرار میکردند و باج میخواستند، اما خوشبختانه با تلاش و اقدام بموقع پلیس آزاد شده و به جمع خانوادهام بازگشتم./