جمعه 2 آذر 1403, Friday 22 November 2024, مصادف با 20 جمادی‌الاول 1446
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 4889
منتشر شده در شنبه, 11 اسفند 1397 13:54
تعداد دیدگاه: 0

افراد در شهر مشغول رفت و آمد هستند، روزی آرام و آفتابی به‌نظر می‌رسد حتی می‌توان صدای آواز پرندگان را هم شنید. چنین روزی با حرکت یا اتفاق کوچکی زیر و رو می‌شود، انسان‌ها با اینکه به هم لبخند نمی‌زنند اما بدون هرگونه واکنش از کنار یکدیگر عبور می‌کنند، می‌توانند چنان با هم درگیر شوند که گویی نسل‌ها...

به گزارش پایگاه خبری همراز نیوز  به نقل از روزنامه آرمان ،اینها در حالی است که بخش‌هایی از نتایج طرح ملی سنجش فرهنگ سیاسی مردم ایران نشان می‌دهد میل به خشونت در بین مردم ایران کم است. به گزارش مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران )ایسپا(، جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان بالای ۱۸ سال کشور (شهری و روستایی) بوده‌اند و تعداد نمونه آماری برابر با چهار‌هزار و ۸۹۰ نفر بوده است.

در این طرح بیش از ۲۰ شاخص فرهنگ سیاسی مردم ایران مورد سنجش قرار گرفت. شاخص میل به خشونت با چهار گویه زیر مورد سنجش قرار گرفته است به‌گونه‌ای که در هر گویه پاسخگو باید نظر خود را روی طیف پنج قسمتی (کاملا مخالفم، مخالفم، مردد، موافقم و کاملا موافقم) اعلام می‌کرد. نتایج مربوط به شاخص میل به خشونت نشان می‌دهد در مجموع میانگین میل به خشونت روی طیف ۰ تا ۱۰۰ برابر با ۳۳ بوده است که به طرز محسوسی از نقطه وسط طیف (عدد ۵۰) پایین‌تر است.

میانگین این شاخص در پیمایش سال ۱۳۸۴ برابر با 5/31 از ۱۰۰ بوده است. یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که میل به خشونت در بین مردان و زنان یکسان است و در بین گروه‌های سنی نیز با افزایش سن میل به خشونت اندکی بیشتر می‌شود، به‌طوری که میانگین میل به خشونت افراد بالای ۵۰ سال ۳۸ و میانگین افراد ۱۸ تا ۲۹‌ساله ۳۰ بوده است.

رفتار توأم با خشونت یک سوم مردم

درباره پایین‌بودن میزان خشونت یک مددکار اجتماعی می‌گوید: بحث خشونت و خشونت اجتماعی در اشکال مختلف قابل بررسی است. در فضای عمومی، خیابان کوچه و بازار و محل کار و هر جایی که به نوعی جز فضای عمومی مطرح می‌شود، نهایتا این خشونت را به شدت رایج می‌بینیم.

گویی در امروزی که ما قرار داریم جامعه با خشونت زندگی می‌کند. محمد زاهدی‌اصل در ادامه سوالاتی درباره اینکه چگونه می‌توان درباره کمیت خشونت جامعه بر اساس این نظرسنجی نتیجه‌گیری کرد، توضیح داد: اینکه در تحقیقی بیان شده از صد، 33 عنوان شدیم به تنهایی قابل قبول نیست بلکه باید وضعیت کشورهای توسعه یافته و کشورهای همسایه را بررسی کرد.

اگر این مساله را به‌صورت امری مطلق نگاه کنیم و بگوییم که از هر 100 نفر 33 نفر در رفتار خود خشونت نشان می‌دهند، آیا این به معنی پایین‌بودن خشونت در جامعه است این آمار نشان‌دهنده این است که از هر سه نفر یک نفر خشونت در رفتار دارد که جای تاسف بسیار است.

این مددکار اجتماعی با اشاره به تاریخ طولانی رفتار مردم ایران، بیان می‌کند: مخصوصا مایی که هم از بعد ایرانی‌بودن وضعیتی از گذشته و طول تاریخ از خود به دنیا معرفی کردیم که خیلی‌ها حسرت این جایگاه را می‌خوردند و بعد از انقلاب ما مدعی جامعه اسلامی هستیم اما چگونه می‌توانیم در جامعه‌ای که می‌خواهد برای دنیا الگو و مرجع باشد بپذیریم که از هر سه نفر یک نفر رفتار توأم با خشونت دارد. باید توجه داشت که چه حادثه‌ای رخ می‌دهد که انسان‌ها نمی‌توانند با هم رفتار درست داشته باشند شما اگر به رفتار انسان‌ها در تهران توجه کنید، می‌بینید که چه تعداد خودرو در تهران در رفت و آمد است و چه تعداد از راننده‌ها با اعصاب راحت بیرون از خشونت رانندگی می‌کنند؟

در جامعه وضعیت مناسبی نداریم

زاهدی‌اصل با بیان اینکه خشونت گاهی در رفتار خود را نشان می‌دهد اما خشونت درونی را چکار می‌توان کرد؟ توضیح می‌دهد: خشونتی که از صورت افراد شاهد آن هستیم این هم بالاخره وجود دارد و با اولین اتفاق در رفتار فرد بروز خواهد کرد. خشونت یکی از مساله‌های جدی جامعه ماست اگر روزنامه‌ها را در یک ماه بررسی کنید، می‌بینید که چقدر درگیری و خشونت در جامعه زیاد شده است.

آستانه تحمل مردم به شدت پایین آمده است و آن هم در شرایطی که تورم وحشتناک است و با بی‌ارزش شدن پول ملی مواجه هستیم. شما می‌‎بیند که با پول زیاد هم توانایی خرید مایحتاج زندگی را ندارید. به گفته زاهدی‌اصل همه اینها افراد را عصبی می‌کند، وقتی افراد نتوانند زندگی داخلی خود را تامین کنند نتوانند با کار کردن معیشت خود را تامین کنند، نتوانند از خجالت خانواده دربیایند عصبی می‌شوند.

جوانان بیکار بیچاره و بازنشست‌های بیچاره‌تری که برای تامین معیشت خود ناچارند مسافرکشی کنند باید دید که چطور برای داشتن سرویس‌های رفت و آمد بیشتر حرص می‌زنند. از نظر بروز خشونت به شکل‌های مختلف در جامعه اصلا وضعیت مناسبی نداریم.

برای جوانان زمینه‌های عصبیت وجود دارد

بحث خشونت در شرایطی برای جامعه ما مطرح است که فقط شرایط اقتصادی نیستند که موجب چنین رفتاری در مردم می‌شود، زاهدی‌اصل درباره عوامل تاثیرگذار بر بروز خشونت توضیح می‎دهد: ما در حقیقت بحث بیکاری را در جامعه داریم. جوانی که نمی‌تواند حداقل درآمد را داشته باشد و وابسته به خانواده است، عصبی است و برای او زمینه‌های عصبیت وجود دارد.

نمی‌خواهم بگویم این وضعیت عمومی جامعه است اما اکثریت جامعه در چنین شرایطی هستند. به گفته این مددکار اجتماعی فردی که تفریح ندارد، نشاطی در زندگی ندارد و فضایی برای تخلیه انرژی‌های درونی ندارند اینها ذخیره و اگر از حد متعارف بگذرد تبدیل به خشونت می‌شود و افراد رفتارهای پرخاشگرایانه از خود نشان می‌دهند. او ادامه می‌دهد: در کنار اینها شما انواع فشارهای اجتماعی که روی افراد وجود دارد را می‌بیند.

فرد احساس می‌کند که نمی‌تواند از حق خود دفاع کند. نمی‌تواند در برابر زور گویی فریاد بزند و همچنین نمی‌تواند نیازهای ابتدای خود را تامین کند. نمی‌تواند مشکلاتی را حل کند که در رابطه با شهرداری و دادگستری پیدا می‌کند.

زاهدی اصل با بیان نمونه‌ای از ریشه‌های عصبیت جامعه می‌گوید: همسر همسایه ما فوت شده بود و او تعریف می‌کرد که برای پیدا کردن آمپول برای درمان سرطان همسرش کل تهران را زیر پای گذاشته وتوانسته بود دو آمپول به قیمت 9‌میلیون تومان پیدا کند. این دیگر آرامشی در درون انسان باقی نمی‌گذارد.

انسان‌ها وقتی نتوانند زندگی متعارف و آبرومندانه داشته باشد، عصبیت در تمام وجودشان جوش می‌زند و آستانه تحملشان پایین می‌آید و این می‌تواند در رفتار او خود را نشان دهد. ما چه انتظاری میتوانیم از او داشته باشیم تا رفتاری انسانی از خود نشان دهد؟ به گفته این مددکار اجتماعی انسان‌ها تا حدی آستانه تحمل دارند و زمانی که به اوج برسد طبیعی است که از خود رفتاری نشان می‌‎دهند و خود کنترلی آنها کاهش پیدا می‌کند و این فضای عمومی جامعه ما می‌شود.

او ادامه می‌دهد: مردمی که با مهربانی در هشت سال دوره جنگ با صمیمیت و تفاهم و همدلی زندگی کردند چه شد که انواع فسادها در جامعه شکل گرفت. شرایط اقتصادی جامعه و فضایی که در جامعه ایجاد می‌شود، باعث می‌شود که نهایتا می‌بینم که حق‌ها ناحق می‌شود و فساد بیداد می‌کند هر جایی دست می‌زنند یک مافیا می‌بینند.

بسترهای بروز خشونت

زاهدی‌اصل جمع شدن فشارها از جنبه‌های مختلف روی افراد را زمینه‌ساز شکل‌گیری عصبیت در آنها عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: همه اینها روی هم جمع می‌شود غیراز‌درصد خیلی اندک که جزء افراد خیلی مرفه هستند باقی با شدت و ضعفی دچار استرس و دل‌مشغولی‌اند. یکی از ریشه‌های عصبیت افراد به نبود اطمینان از آینده ‌بازمی‌گردد.

وقتی من و شما ندانیم که فردا چه بلایی سر ما می‌آید و آیا فردا همین شغلی که امروز داریم را خواهیم داشت یا نه، طبیعی است که عصبی شویم. اینها همه بستری برای بروز خشونت است که برازنده جامعه ما نیست.

اینکه بگوییم خشونت برازنده جامعه ما نیست دیدگاه درستی نیست چون در این شرایط خشونت لاجرم به وجود می‌آید. این اندازه از دزدی، رشوه، رانت‌خواری و پارتی بازی برازنده جامعه ما نیست. ما بیست سال پیش رضایت مردم از برخی سازمان‌ها را بررسی کردیم و متوجه شدیم که هیچ کدام از سازمان‌ها رضایت مردم را در حد قابل قبول ندارند حال که وضعیت بدتر از گذشته شده است.

همه اینها انسان‌ را عصبی می‌کند. به گفته زاهدی‌اصل وضعیت کنونی جامعه در واقع روی قضیه است. او ادامه می‌دهد: خشونت علت نیست بلکه معلول است و باید ریشه‌یابی شود که چه عواملی دست به دست هم می‌دهند که من عصبی شوم، رفتار انسانی نداشته باشم باید این عوامل شناسایی شود.

جامعه طبقاتی و جامعه‌ای که 90‌درصد آن در مشکلات و 10‌درصد آن در رفاه زندگی کنند، جامعه مشکل دار است نمی‌توان از آنها رفتارهای به سامان را انتظار داشت. این مددکار اجتماعی با بیان اینکه در جامعه به هر موردی ورود می‌کنید به فسادی می‌رسید مافیای گوشت، زباله و سکه دارد. فقر به معنی اقتصادی و فرهنگی توأم می‌تواند جامعه را به جایی برساند که آستانه تحمل پایینی داشته باشد.

اگر به سفره‌های مردم توجه شود و عدالت جود داشته باشد، طبیعتا در این جامعه خشونت به حداقل می‌رسد اما وقتی اینها نیست روز به روز خشونت افزایش پیدا می‌کند.

 

نوشتن دیدگاه