همراز:تنها ٢٢ روز از فروردین گذشته است و پلنگکشی در ایران ادامه دارد. دو روز پیش خبر مرگ چهارمین پلنگ در سال جدید، در رسانهها منتشر شد. در این روزها در بردسیر کرمان، در جاده شیراز به کازرون استان فارس، در پشتکوه جلیل در استان کهگیلویهوبویراحمد و آخرین مورد در شهرستان ایوان استان ایلام، لاشه...
همراز:تنها ٢٢ روز از فروردین گذشته است و پلنگکشی در ایران ادامه دارد.
دو روز پیش خبر مرگ چهارمین پلنگ در سال جدید، در رسانهها منتشر شد. در این روزها در بردسیر کرمان، در جاده شیراز به کازرون استان فارس، در پشتکوه جلیل در استان کهگیلویهوبویراحمد و آخرین مورد در شهرستان ایوان استان ایلام، لاشه چهار پلنگ کشتهشده کشف شد.
براساس اخبار منتشرشده در رسانههای رسمی در ١٢ ماه سال گذشته نیز دستکم ١١ پلنگ در گوشهوکنار کشور کشته شدند. بااینحال مرگ چهار پلنگ در کمتر از ٢٠ روز، رکوردی غمانگیز و جدید از کشتار در حیاتوحشِ بهشدت آسیبپذیر ایران را ثبت کرده است.
براساس اخباری که پایگاه خبری دیدهبان محیطزیست منتشر کرده است، اولین پلنگ کشتهشده سال جدید، پنجم فروردینماه در بردسیر کرمان در تعقیب با خودرو وانت توسط دو نفر زیر گرفته شد و در ادامه پلنگ زخمی با ضربات سنگین چوب از پای درآمد.
دومین پلنگ نیز در بامداد روز دهم فروردین، در جاده شیراز به کازرون و در فاصله حدودا ۱۰ کیلومتری از شهر کازرون بر اثر برخورد با یک خودرو از بین رفت. لاشه سومین پلنگ نیز ١٦ فروردین در ارتفاعات روستای پشتکوه جلیل در مرز استان فارس و استان کهگیلویهوبویراحمد، توسط نیروهای یگان محیطزیست شهرستان بویراحمد کشف شد؛ پلنگی که گفته میشود در بدنش آثاری از ضربوجرح و گلوله نبود و به نظر میرسید با استفاده از طعمه آغشتهبهسم توسط چوپانان محلی از بین رفته است. پلنگ چهارم نیز در هفدهم فروردین در شهرستان ایوان، ارتفاعات «شره زول» و در منطقهای به نام «پلنگ کنا» در استان ایلام، از پای درآمده است.
به گزارش پایگاه خبری دیدهبان محیطزیست، عامل کشتار این پلنگ فرزند یکی از دامداران منطقه است که بیشتر اوقات سال را در آن منطقه مشغول دامداری هستند.
پلنگ آسیایی یا ایرانی، بزرگترین یا یکی از بزرگترین زیرگونههای پلنگ و بومی غرب آسیاست و در فهرست جانوران «در معرض خطر انقراض» آییوسیان قرار دارد. از تعداد دقیق آخرین بازماندههای اینگونه جانوری اطلاع دقیقی در دست نیست، اما گفته میشود تعداد کل آنها در خوشبینانهترین حالت کمی بیشتر از یکهزار قلاده در کل جهان است، این جانور در ایران، افغانستان، ترکمنستان، ارمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه مشاهد شده است و ایران زیستگاه اصلی آن است و بیشتر از دوسوم پلنگهای موجود را در خود دارد؛ در دیگر کشورها تعداد بسیار اندکی از آنها وجود دارد.
با وجود انتشار خبرهای پرشمار از کشتوکشتار اینگونه جانوری کمیاب و مهم برای طبیعت، هراسها نسبتبه نابودی کامل نسل این جانور را افزایش یافته است. در همین رابطه و با پرسشهایی پیرامون اهمیت پلنگ، دلایل کشتار پلنگها، چه باید کرد و آینده اینگونه جانوری، به سراغ سه کارشناس در این زمینه رفتهایم تا نظر آنها را جویا شویم. هوشنگ ضیایی، کارشناس باسابقه محیطزیست و استاد دانشگاه، جاوید آلداوود، رئیس هیأتمدیره انجمن حمایت از حیوانات و محمد درویش، مدیرکل اداره آموزش سازمان حفاظت محیطزیست این سه کارشناس هستند که در ادامه، نظرات آنها آمده است.
- گرازها، سگها و پلنگها
هوشنگ ضیایی، کارشناس محیطزیست: «به نظر من وضع پلنگ در طبیعت ایران بهطورکلی بد نیست اما به دلیل اینکه طعمههای طبیعی این جانور یعنی کل، بز، قوچ و میش توسط انسان شدیدا کاهش یافته است، همین موضوع به جمعیت پلنگهای ایران آسیب زده، البته پلنگ در این سالها چون جمعیت گرازها زیاد شده بود، تغذیهاش به مشکل برنخورده بود.
من در یک بررسی که در پارک گلستان روی ١٠ سرگین پلنگ انجام دادم متوجه شدم داخل هشتمورد موی گراز بود، در سایر مناطق هم همینطور است. دلیل افزودهشدن جمعیت گرازها، حرامگوشتی آنهاست. اما بااینحال در دو، سهسال اخیر جمعیت گرازها هم کاهش پیدا کرده است که دلیل آن هم شکار است، الان گوشت شکار به شکلی فراگیر با همه منع و محدودیتهای شرعی فروخته میشود و ژامبون گراز هم در بازار یافت میشود. در پارک گلستان هم جمعیت گرازها نسبت به سه، چهارسال اخیر کمتر شده است، در بقیه نقاط هم وضعیت همینطور است.
بههمیندلیل پلنگها به اطراف شهرها و روستاها رو آوردند، یکی از غذاهای موردعلاقه پلنگ ،گوشت سگ است، در مدت اخیر چند گزارش از ورود پلنگ به مناطق مسکونی برای شکار سگ به دست من رسیده، یکی در منطقه ولیان در استان البرز و دیگری در لواسان که حکایت از همین موضوع دارد.
واقعیت این است که کمبود غذا در طبیعت، پلنگها را به اطراف شهرها و روستاها کشانده است. از طرفی ما هم هنوز فرهنگ حفاظت از محیطزیست را نداریم که این هم ریشه تاریخی دارد، بیت معروف ترحم بر پلنگ تیزدندان/ ستمکاری بود بر گوسفندان، یک نمونه از این ماجراست که در فرهنگ، پلنگ حیوان درندهای است که نباید هیچ ترحمی نسبت به آن داشت.
از طرفی سازمان محیطزیست هم تاکنون درباره افزایش آگاهی نسبت به اهمیت پلنگ و شناساندن آن به مردم اقدامی انجام نداده است. هر چند اخیرا اقداماتی در حال انجام است. واقعیت این است که پلنگ از نظر طبیعی اهمیت زیادی دارد و کنترلکننده برخی از آفات طبیعی است، بهعنوانمثال پلنگ دشمن طبیعی و کنترلکننده جانوری مانند «تشی» است که جوندهای است که میتواند به درختهای طبیعی و دستکاشت انسان آسیب بزند، تشی با خوردن پوست درختهای مختلف بهخصوص بنه پسته کوهی باعث خشکشدن این درخت میشود، الان در هرجایی از کشور که نسل پلنگ از بین رفته است، جمعیت تشی زیاد شده و آسیبهای بسیاری به باغات و جنگلها وارد کرده است. حتی در برخیجاها سازمان جنگلها و مردم مجبور شدهاند برای جلوگیری از آسیب تشی میلیاردها تومان هزینه کنند و حصار و سیم خاردار بکشند در صورتی که اگر پلنگ بود نسل این جانور را با شکارش به صورت طبیعی کنترل میکرد. چون مهمترین شکارچی تشی پلنگ است. در رابطه با آمار دقیق تعداد پلنگها در طبیعت هم واقعیت این است که به هیچوجه به صورت دقیق نمیتوان گفت؛ اول بهدلیل اینکه کشور ما در زمینه آمار ضعیف است، از طرفی چون پلنگ حیوانی شبکار و مخفیکار است به همین دلیل هم نمیتوان بهصورت دقیق درباره تعداد آنها نظری داد.»
- شکارچیان، عامل اصلی پلنگکشی
جاوید آلداوود، رئیس هیأتمدیره انجمن حمایت از حیوانات و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران: «واقعیت این است آمار و ارقام درباره کشتن پلنگها در طبیعت ایران چون جانوری مشهورتر و کمیابتر است رسانهای میشود، وگرنه کشتار حیاتوحش و دیگر گونههای جانوری خیلی بیشتر از اینهاست، خیلی از جانوران دیگر در حال شکار هستند.
وقتی اسلحه و فشنگ و مجوز در تعداد بسیار زیاد وجود دارد و وقتی مجوز شکار داده میشود که کار حتی برای افراد فاقد مجوز هم راحت میشود و برخی افراد هم مشکلات روحی و روانی دارند و به این شکل خودشان را التیام میدهند، طبیعی است که چنین نتایجی داشته باشد. جای تأسف است که در کشور جمهوریاسلامیایران همه مراجع شکار تفریحی را حرام اعلام کردهاند اما مجوزهایی که برای شکار داده میشود همه مجوز شکار تفریحی هستند، افرادی با ماشینهای لوکس و تفنگهای قیمتی به طبیعت میروند و شکار میکنند؛ این بر اساس نظر قطعی همه مراجع فعل حرام است.
ما از دوره قبلی ریاست خانم ابتکار در سازمان محیط زیست تاکنون نامههایی دادیم که این مجوزها، مجوز فعل حرام است. اینکه گفته میشود دلیل کشتن جانوران ناآگاهی یا مسائل دیگر است تا حدودی درست است اما به نظر من اصل ماجرا و ریشه همه چیز ناشی از مجوزهای شکار است، وقتی شکارچیان با مجوز و بیمجوز غذای طبیعی پلنگها را از بین میبرند طبیعی است که آنها مجبور میشوند به محل سکونت آدمها نزدیک شوند و در جادهها یا زمینهای کشاورزی و محل دامپروری افراد دیگر کشته شوند. همچنین با ازبینبردن زیستگاهها و با جادهسازی و تخریب جنگلها به زیست طبیعی این جانوران آسیب زده شده است که حاصل کار وضعیت کنونی است. در چنین شرایطی ما به عنوان انجمن حمایت از حیوانات هم ابزاری جز نامهنوشتن و بیانیه و اعتراض و شکایت نداریم که این کار را هم از بس انجام دادهایم و توجهی به آن نشد بیاثر شده است».
- بیمهها فعالانه به صحنه حفاظت از حیاتوحش بیایند
محمد درویش، مدیرکل اداره آموزش سازمان حفاظت محیطزیست میگوید: «من قبول دارم بخشی از ماجرای کشتارها در حیاتوحش- مانند همین ماجرای پلنگکشی - به ناآگاهی و اینکه مردم از قوانین اطلاع کافی ندارند مربوط است. مهمترین قانون موجود در اینباره این است که دامداران و کشاورزانی که از حیاتوحش خسارت ببینند، سازمان موظف است خسارت آنها را بپردازد، اما خیلی از کشاورزان و دامداران این قانون را نمیدانند و خود برای حفاظت از دارایی خود اقدام میکنند که نتیجه کار اتفاقاتی از این دست است که مثلا یک دامدار برای حفظ گوسفندان خود پلنگی را میکشد. با این حال ما سعی کردهایم در انحای مختلف این آگاهی را به مردم بدهیم که به این دلایل به حیاتوحش خسارت نزنند.
بخش دیگری از مشکل هم به قوانین و مشکلات بوروکراتیک و اداری مربوط است؛ یعنی اگر کشاورز یا دامداری داراییاش توسط حیاتوحش تخریب شد روند گرفتن خسارت آنقدر طولانی و خستهکننده است که آنها ناچار مجبور میشوند خود در پی حمایت از خود برآیند. البته در این میان برخی هم سوءاستفاده میکنند و با صحنهسازی و دروغ تلاش میکنند زمین یا دامهای از بین رفته خود را ناشی از تخریب توسط حیاتوحش جلوه دهند و پولی دریافت کنند که همین صحنهسازیها باعث شده کارشناسان سازمان سختگیری کنند. اینها دست به دست هم داده که شاهد این باشیم که جوامع محلی خودشان به ازبینبردن دشمنان دامها و محصولاتشان اقدام میکنند، راه این کار البته بیمهکردن دام و محصول است؛ مثل کاری که در همه دنیا میشود. اگر بیمهکردن محصول برای کشاورز و دامدار اجباری شود آنوقت شرکتهای بیمه فعالانه این مسائل را به جوامع محلی آموزش میدهند، همانطور که شرکتهای بیمه تلاش میکنند کیفیت خودروها و رانندگی مردم بهبود پیدا کنند تا با کاهش تصادفها، سود بیشتری ببرند، در چنین شرایطی هم اقدام به آموزش کشاورزان و دامداران برای بهتر حفاظتکردن از محصول خود بدون آسیبزدن به حیاتوحش میکنند. این کار در شرایطی که سازمان محیطزیست با مشکلات زیاد بودجهای و کمبود اعتبار مواجه است، بهترین روش ممکن است. به اعتقاد من اگر شرکتهای بیمهای فعالانهتر به صحنه بیایند و کشاورزان و دامداران هم موظف شوند که دامها و محصولات خودشان را بیمه کنند این مشکل به صورتی جدی و پایدار حل خواهد شد.»
منبع:شرق