جمعه 2 آذر 1403, Friday 22 November 2024, مصادف با 20 جمادی‌الاول 1446
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 2394
منتشر شده در جمعه, 22 آبان 1394 23:13
تعداد دیدگاه: 0
فرار از فست فودها؛

سوء تغذیه از نوع پپرونی و کنتاکی دوباره به دیزی پناه خواهم برد هم فال است و هم تماشا. غذا می‌‌خوری و تفریح می‌کنی، خصوصاً برای بچه‌ها جذاب‌تر است. اینکه نان‌های باگت را که توی‌شان خالی شده، بردارند و فلافل‌ها را ردیف در آن بچینند و مخلفات را اضافه کنند. بعضی ساندویچ‌ها را به قدر دوتا بار می‌زنند....

سوء تغذیه از نوع پپرونی و کنتاکی
دوباره به دیزی پناه خواهم برد

هم فال است و هم تماشا. غذا می‌‌خوری و تفریح می‌کنی، خصوصاً برای بچه‌ها جذاب‌تر است. اینکه نان‌های باگت را که توی‌شان خالی شده، بردارند و فلافل‌ها را ردیف در آن بچینند و مخلفات را اضافه کنند. بعضی ساندویچ‌ها را به قدر دوتا بار می‌زنند. دهان‌ها تا آنجا که بشود، باز می‌شود. لقمه لقمه فلافل بندری از گلو پایین می‌رود، هم سالم و هم خوشمزه. شعارش همین است. آن را با خط درشت روی سردر مغازه، نقش کرده‌اند. «قبلاً این جور نبود که هرکس بیاید و خودش برای خودش ساندویچ درست کند. این از لشکرآباد اهواز اینجا مد شده. آنجا که نرفته‌ام اما می‌گویند در چند سال‌اخیر خیلی جای خوبی شده است. این فلافلی هم ادعا می‌کند شعبه اهواز است. حالا فرقی هم نمی‌کند، مزه‌اش که خوب است، سالم هم است. از این فست فودها که بهتر است. حداقل می‌دانی نخود می‌خوری. سوسیس و کالباس نیست که ضرر داشته باشد. ارزان هم هست. برای ما قشر پایین خوب است.» این را یکی از مشتری‌های فلافلی می‌گوید. از همان‌هایی که این روزها با سلف سرویس رنگارنگ‌شان دل مشتری‌ها را حسابی می‌برند؛ ترشی، خیارشور، گوجه، کاهو و چند مدل سس. توی سس سفید ماست می‌ریزند، چه بهتر!
«مایونز کم چرب هم بد نیست. بچه‌ها گاهی هوس الویه می‌کنند. سس کم چرب را با ماست چکیده قاطی می‌کنم. می‌گویند چاقی دوران کودکی، باعث چاقی در بزرگسالی می‌شود. ما که این چیزها را نمی‌دانستیم. زمان ما البته اینقدر خوراکی جورواجور نبود. فوقش دو مدل ساندویچ بود، آن هم بدون سس. بچه‌ها عاشق سس هستند. دختر کوچکم سر این سس بالشتی‌ها را سوراخ می‌کند و خالی خالی می‌خورد. حالا بیا و التماسش کن دوپر کاهو بخورد! به ضرب سس و ژامبون باید کمی سبزیجات به خوردش بدهم.» مادر این‌ها را می‌گوید، در همان حالی که بچه‌ها پیتزای سالامی را با اشتها می‌خورند و روی آن هم کلی سس خالی کرده‌اند. نوشابه هم جزو جدایی ناپذیر میز است.
«بدون نوشابه نمی‌شود غذا را پایین داد. 20 سال است که عادت دارم با غذا نوشابه بخورم. حالا فرقی نمی‌کند قیمه باشد یا قورمه یا ماکارونی. البته بگویم که از غذاهای امروزی اصلاً خوشم نمی‌آید. لازانیا و پاستا به درد همان ایتالیایی‌ها می‌خورد. من آبگوشت خور حرفه‌ای‌ام؛ دیزی با نان سنگک وترشی و سبزی. به به! البته با نوشابه. دوغ هم خوب است. کلسیم دارد اما نوشابه یک چیز دیگر است.» دیزی خورهای حرفه‌ای دور هم جمع هستند. غذای سالم و مقوی. آدم می‌داند که هم سیر شده و هم به بدنش فایده رسانده. به شرط اینکه آبگوشت خیلی چرب و چیل نباشد. نوع رژیمی‌اش را هم دارند. «آبگوشت رژیمی؟!» آقایی که پشت دخل ایستاده جواب می‌دهد: «بله. بدون دنبه است.» یکی از پشت سر می‌گوید: «مزه آبگوشت به همان تیلیت آب و دنبه له شده اش است.» دو پره گوجه فرنگی خشک، روی دیزی لعابی دل آدم را می‌برد. گوجه‌ها تا روی سطح لعابدار آبگوشت می‌نشینند، انگار آب زیر پوست‌شان می‌رود و رنگ و جلایی پیدا می‌کنند. «این سبک مال قدیم است. آنوقت‌ها مثل حالا نبود که همه چیز را بشود توی هر فصل پیدا کرد. زمستان‌ها، گوجه کجا بود؛ مادرهای ما تابستان گوجه‌ها را ورقه می‌کردند و روی پشت بام جلو آفتاب پهن می‌کردند. باقی چیزها هم همین طور بود. آلوی بخارا و آلبالو خشکه زمستانمان را هم همین‌جور آماده می‌کردند.» مرد از آن دنیا دیده‌هاست انگار. گوشت‌کوب را خیلی استادانه در دیزی حرکت می‌دهد. بوی آبگوشت فضا را پر کرده...
«این فضا نوردان چی می‌خورند، این قرص‌هایی هم که می‌گویند غذای فشرده شده است؛ از همان ‌ها. کاش توی مغازه‌ها از این‌ها می‌فروختند، می‌خریدیم می‌خوردیم و از شر این اضافه وزن هم خلاص می‌شدیم.» زن دیگر نگاهی به دوستش می‌اندازد و گاز بزرگی به ساندویچ می‌زند. «واا؟! دلت می‌آید خودت را از لذت خوردن محروم کنی؟! من که عاشق خوردنم. آدم مگر چقدر زندگی می‌کند که اینقدر هم به خودش سخت بگیرد! باید از زندگی لذت برد.»
زن دیگر با دوستش موافق نیست:«آره. به شرط اینکه پشت بندش هزار جور درد و مرض سراغ آدم نیاید؛ چاقی که باشد، قند و فشارخون هم هست. الان مگر من چند سالم است که باید این همه مریضی داشته باشم؟! آدم وقتی جوان‌تر است زیاد حواسش نیست. فکر می‌کنی همیشه قوت و توان جوانی را داری، خصوصاً زن‌ها که تا دو تا بچه دنیا می‌آورند، دیگر مشکلات سراغ‌شان می‌آید. خودمانیم دیگر. واقعیت است. با این وضعیت تغذیه‌ای که ما داریم، همین است! وگرنه این خارجی‌ها چرا اینطوری نمی‌شوند.خیلی‌هایشان سه چهار تا بچه قد و نیم قد دارند و آنوقت خانم را که می‌بینی، یک گرم اضافه وزن ندارد. حالا ما، مقیاس اضافه وزن مان 10 کیلو 10 کیلو است!»
«یک کیلو پای مرغ لطفاً!» پای مرغ را همه جا نمی‌شود پیدا کرد. باید سراغ پروتئینی‌های پایین شهر بروی ترجیحاً که در بساط شان خوراک‌های ارزان قیمت مثل پای مرغ و جگر مرغ را می‌شود پیدا کرد. سنگدان مرغ هم هست، پاک شده و تمیز. لوبیا سبز و هویج و سیب‌زمینی که تنگ‌اش زده شود، برای خودش یک پا خوراک درست و حسابی می‌شود. می‌شود لای گوشت هم چرخش کرد و قیمت گوشت چرخ شده را پایین آورد. اینجا گوشت ارزان هم دارند. از همین چرخ شده‌هایی که خالص نیست اما به قول صاحب مغازه، خاصیتش را دارد، حتی بیشتر. اسکلت مرغ هم دارند، جان می‌دهد برای سوپ. گوشت هم بهشان هست. زیاد نه، اما می‌شود بعد از پخت، گوشت‌ها را جدا کرد و ریخت روی زرشک پلو. شاید نشود جلوی میهمان گذاشت اما برای خودمانی‌ها خوب است.
«پای مرغ پر از خاصیت است. حالا این بالاشهری‌ها عارشان می‌آید بروند مغازه و سؤال کنند پای مرغ دارد یا نه؟! قبلاً مگر مردم چطور زندگی می‌کردند؟! مادر ما یک پاتیل پای مرغ بار می‌کرد، آبش را سوپ درست می‌کرد و دانش را هم چندتایی با خواهر و برادرهایم می‌ریختیم سرش و استخوانش را هم می‌جویدیم. بچه‌های حالا از این جور چیزها نمی‌خورند. البته بچه را هرطور آموخته کنی، بار می‌آید. وقتی پدر مادرها خودشان فست فودخور شده‌اند، دیگر چه انتظاری از بچه می‌شود داشت؟!»
انتظار آدم از یک غذای خوب چیست؟ اصلاً شما با چه هدفی غذا می‌خورید؟ اینکه صرفاً سیر شوید یا به بدنتان سود رسانده باشید، شاید هم ضرر!
عبارت «سوء تغذیه» حتماً به گوش‌تان خورده است و با شنیدن آن شاید چهره کودکان اتیوپی در نظرتان مجسم شود با دنده‌های بیرون‌زده و شکم‌های برآمده. صدالبته که آنها سوء تغذیه دارند، آن هم از شدیدترین نوعش. اما اگر به شما بگویند که برخی کودکان خانواده‌های مرفه در کشور خودمان هم دچار سوء تغذیه هستند، آنوقت چه می‌گویید؟! می‌گویید امکان ندارد؟! اما متأسفانه امکان دارد.
دکتر لیلا مختاری، متخصص تغذیه می‌گوید:« سوء تغذیه زمانی رخ می‌دهد که مواد مغذی‌ای که مورد نیاز بدن است، به میزان کافی به بدن فرد نرسد، گرچه سوء تغذیه در اثر گرسنگی ایجاد می‌شود اما همیشه هم این‌طور نیست. گاهی فرد تمام وعده‌های غذایی را به طور کامل صرف می‌کند اما وعده‌های غذایی او فاقد ویتامین‌ها و مواد غذایی مورد نیاز بدن اوست. سوء تغذیه در میان کودکان شایع‌تر است و گرچه کودکان کشورهای فقیر و توسعه نیافته در معرض سوء تغذیه قرار دارند اما آمارهایی از ابتلای کودکان کشورهای توسعه یافته به سوء تغذیه وجود دارد.»
او ادامه می‌دهد:« بیماری‌هایی از جمله کم‌خونی، پلاگر، نرمی استخوان و انواع ناتوانی‌های جسمی و روانی، از پیامدهای سوء تغذیه است که در موارد شدید حتی ممکن است منجر به مرگ شود. در این مورد هم پیشگیری مؤثرتر از درمان است. برای پیشگیری از سوء تغذیه هم فقط یک نسخه وجود دارد و آن، این است که طی روز از تمام مواد مورد نیاز بدن استفاده شود که این مسأله در مورد کودکان و نوجوانان از اهمیت بیشتری برخوردار است. افرادی که به طور منظم از همه انواع مواد غذایی استفاده می‌کنند، دچار سوء تغذیه نمی‌شوند. سبزیجات، غلات و حبوبات باید نقش مهمی در تغذیه شما داشته
باشند.»
نخود از خانواده حبوبات است؛ کلسترول را کاهش می‌دهد، محافظ قلب و دوست کبد است. تسهیل کننده گردش خون و بهبود دهنده کار تمام ارگان‌های بدن است.
این‌ها را جلو در همان فلافلی نوشته بودند. نمی‌دانم آنهایی که در صف «پر کن، میل کن» می‌ایستند تا لای نان‌های باگت را پر کنند، به فکر خواص بی‌شمار این دانه پرفایده هم هستند یا فقط می‌خواهند با یک وعده ارزان، سیر شوند؟!

 

منبع:ایران

نوشتن دیدگاه