با غروب ششمین روز تعطیلات نوروزی در کشور، این ایام از نیمه هم گذشت و حالا دیگر میشود تا حدودی فهمید تیمها چند مردِ حلاجاند.
نیمه اول تعطیلات نوروزی در اصفهان در حالی گذشت که برنامههای شهری چنگی به دل نمیزد، این را میشد از برنامههای اعلامی مدیران شهری پیش از آغاز سال نو نیز حدس زد، برنامههایی که نه انسجام داشت و نه نوآوری.
وقتی روز 26 اسفندماه سوت رقابت سنگین و نفسگیر برنامههای نوروزی شهر نواخته شد، خبری از عید در آن نبود، غیر از چند مددجوی غیر عمد که قلممو به دست، به جان جدولهای کنار خیابان افتاده بودند، تازه از 26 اسفندماه، چند بوم بزرگ نقاشی روی یک سهپایه بزرگ در میدانهای شهری برقرار کردند و روی هرکدام از آنها نقشهایی را به تصویر کشیدند که هرچند زیبا بود، اما ارتباط چندانی بین آنها و نوروز به چشم نمیخورد، گویی اگر این تصاویر در قطعی کوچکتر در خانه یک هنرمند هم به تصویر کشیده میشد، چیزی تغییر نمی کرد، حتی ماندگاری آن بیشتر هم می شد.
دریکی دو چهارراه اصلی شهر هم چندتکه آهنپاره که روی برخی از آنها به شکل مکعب بنرهایی با تصاویر گل، سبزه و میوه کشیده بودند چشمنوازی میکرد، چشمنوازی که نه، بیشتر علامت سؤال ایجاد میکرد که آیا این طرح تکمیلشده یا به دلیل نبود فرصت کافی رهاشده تا در آینده تکمیل گردد؟
شاید هم مدیریت شهری اصفهان شان مردم نصف جهان را در همین حد میدانست!
اما روز ششم فروردین، خبری در شبکههای مجازی دستبهدست گشت که نمیتوان بهراحتی از آن گذشت و آنهم اینکه فردی با آوردن چند نفر شتر در بستر زایندهرود، اقدام به کرایه شترها کرده و از این راه کسب درآمد نموده است، اقدامی که آه از نهاد اصفهان دوستان برآورد. این اقدام مانند وقتی بود که زخمی عمیق در دست فردی ناتوان و خسته ایجاد کنند، تازه روی زخم آن نمک هم بپاشند. هرچند که محمد عیدی، معاون فرهنگی شهردار اصفهان شتر را نماد کویر ندانست و گفت: شتر نماد قافلههای تجاری بوده و این شترها بخشی از یک برنامه فرهنگی در قالب کاروان شبیهسازیشده 400 سال قبل است، که تا حدودی توجیهپذیر می نمود، اما این یعنی اینکه ما "مرگ تدریجی یک رؤیا" را پذیرفتهایم.
حواشی نوروزی اصفهان به همینجا ختم نمیشد، بلکه نارضایتیهای مسافرانی هم که به اصفهان آمده و هرروز در شبکههای مجازی ویدئویی از آنها منتشر میشد که از نحوه خدماترسانی شهرداری اصفهان ابراز نارضایتی میکردند، دلیل دیگری بود بر این ادعا که شهر با ریسمان پوسیدهای وارد آوردگاه نوروز شده که چند سالی بود در مدیریتهای قبلی توانسته میزان بالایی از رضایت مسافران را به همراه خود داشته باشد.
این بیبرنامگی را میشد در دیدار نوروزی مدیران شهری نیز دید. دیداری که روز ششم فروردین در کتابخانه مرکزی برگزار شد، اما انسجامی نداشت، بسیاری از اعضای شورای شهر اصفهان نیز در تعطیلات نوروز به شهرهای خودشان! سفرکرده بودند و در این دیدار حضور نداشتند.
نوع چیدمان سالن نشان از آن داشت که متأسفانه برگزارکنندگان مراسم یا واقعاً تفاوت میان کنفرانس و دیدار نوروزی را نمیدانستند، یا بیتوجه از کنار آن گذشته بودند تا میهمانان بعد از کشوقوس دادن زیاد به خودشان و عبور از بین صندلیهایی که دو طرف میز بزرگ سالن اجلاس کتابخانه مرکزی تعبیهشده بود، اندکی بنشینند و در هیاهوی بیبرنامگی ترَکهای دیوارها را بشمارند. البته این در حالی بود که چهارصد متر آنطرفتر، استاندار اصفهان نیز همزمان در "تالار اشرف" دیدار نوروزی برگزار کرده و ضمن چینش منطقی و اصولی سالن، با دعوت از هنرمندان و نقالان اصفهانی، دقایقی مفید را برای بازدیدکنندگان رقمزده بود، یک دیدار نوروزی اداری و اصیل در فضایی کاملاً هنرمندانه و خوشذوق با برنامهریزی منسجم و نقالی نقال توانمند اصفهانی با لباس و شکل و شمایل "حکیم ابوالقاسم فردوسی" که بعد از مراسم با به درکردن آن لباسها، شبیه "باباطاهر عریان" شده بود.
حالا با همه این اوصاف، به نظر میرسد "تجربه" نیز عنصر مهمی است که شاید سالهای آینده به کمک مدیران شهری اصفهان بیاید. اما با توجه به رسیدن تعطیلات به نیمه، باید دید آیا شهردار اصفهان که تیم اجرایی خود را حداقل سه - هیچ عقبتر از تیم مدیریت شهری گذشته میبیند، میتواند نیمه مربیان را به نفع خود تغییر دهد و 6 روز باقیمانده را بهگونهای برنامهریزی کند که در نظرسنجیها به صدر جدول نزدیک شود؟
یادداشت از کامران بهادری