پنجشنبه 1 آذر 1403, Thursday 21 November 2024, مصادف با 19 جمادی‌الاول 1446
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 21153
منتشر شده در دوشنبه, 20 دی 1400 17:03
تعداد دیدگاه: 0

هر سال با آغاز فصل سرما، کوهی از مشکلات بر سر برخی شهروندان انباشت می شود، از سیل و آلودگی هوا گرفته تا نبودن یکی دو متر جا برای استراحت و خوابی آسوده و آرام.


به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز؛اما هنوز برخی در ایران هستند که نه تنها راه حلی برای این مشکلات ندارند، که می خواهند آن را گردن حزب و جناح مقابل بیاندازند تا مبادا دامنشان از این مشکلات تر شود.

در آخرین فقره نیز یکی از روسای کمیسیون های مجلس شورای اسلامی در اظهار نظری مدعی شده که " اتوبوس خوابی، نتیجه نگاه لیبرالیستی دولت های گذشته است." اظهاراتی که برای اتوبوس خواب ها که از سرمایه های عظیم معدنی، صنعتی، اقتصادی و ... کشورشان حتی به اندازه 6 ساعت خواب آرام در شبانه روز هم سهم ندارند، نه نان می شود و نه آب.

اظهاراتی که حداقل نگارنده سطور را یاد اظهارات پدربزرگ مرحومم انداخت خطاب به دایی کوچکم وقتی که سال 65 ماشین پیکان مدل 54 اشان در یکی از پیچ های جاده چالوس خراب شده بود، که می گفت: "10 سال پیش هزار بار گفتم این پیکان آبی را نخر و آن قرمز را بخر، ولی تو گوش نکردی!" و نگاه های حیران و نگران ما در آن پیچ خطرناک، حادثه ای که هر لحظه در کمین بود را جستجو می کرد.

آقای نماینده، نگاه لیبرالیستی دولت گذشته بر همه مبرهن است، ولی کاری نکنید که نگاه های دگماتیسمی برخی نیز بر همگان عیان شود.

هر انسانی در حالت عادی به حداقل 6 تا 7 ساعت خواب در شبانه روز نیاز دارد و اگر این امکان برایش فراهم نشود، فرقی نمی کند که لیبرال ها بر سر کار باشند یا گروه و دسته و جناح دیگری، او می خواهد بخوابد، آرام و بی دغدغه، یک جای گرم، و وقتی به حداقل ها راضی می شود، وقتی به اتوبوس یا زیر پل و یا روی یک تکه کارتن و یا حتی درون نخاله های ساختمانی یک ویرانه برای خود سرپناه درست می کند و به همین هم راضی است، در سکوت خود دارد فریاد می زند.

فریادی از جنس استیصال و درماندگی ...

آقای نماینده، او از شما فقط آرامشی را می خواهد که حق اوست ، او شعار نمی خواهد، اصلا آینده ای هم برای خود متصور نیست که با وعده و وعیدی چندماهه دلخوش شود، او هر شب که در این سرما دنبال سرپناهی برای خواب می گردد، سهم فردا را برای خود نعشی یخ زده و چمباتمه زده زیر پلی، کنار خیابانی و یا جایی مثل این می پندارد، حالا هزار بار برای او "لیبرالیسم" را هجی کنیم، مگر اصلا دل و دماغی دارد برای شنیدن این واژه ها؟

آقای نماینده، فرض کنید فردا قرار است تمام مسببین لیبرال این روزها را در میادین اصلی شهر به دار بیاویزند تا مجازاتی باشد برای تمام کارهای کرده و نکرده اشان، شما بفرمائید برای رفع این معضلات چه کرده اید؟

شما بفرمائید اگر روزی یکی از همین نخاله خواب ها سر شانه اتان زد و گفت: " آقای نماینده در هیاهوی جستجوی جایی محقر برای خوابم بودم که باد تکه پاره ای از کاغذ را به سمتم آورد، وقتی خوب نگاهش کردم دیدم فیش حقوقی اتان است، گفتم به دستتان برسانم تا نگران نشوید." چه واکنشی خواهید داشت؟

 

    رضا صالحی پژوه      به قلم رضا صالحی پژوه

نوشتن دیدگاه