می نویسم چون احساس دین می کنم برای شهری که همه وجود و هویتم را در کوچه پس کوچه های تاریخی آن یافتم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز، می نویسم، چون احساس خطر می کنم و فکر می کنم هنوز گوش شنوایی هست تا بشنود درد نامه ای که امیدوارم نوشدارو نشود بعد از مرگ سهراب.
می نویسم چون تا به امروز در طول فعالیت حرفه ای روزنامه نگاری ام 7 مدیر ارشدی را در استان اصفهان دیده ام که برای توجیه فعالیت هایشان مثنوی 70 من می سرودند و هر یک معتقد بودند بهترین عملکرد را دارند، ولی موعد بدرود با میز مدیریت که می رسید، زبان می گشودند که ما می خواستیم چنین کنیم و چنان، ولی نشد و یا عده ای نگذاشتند!
از این رو می نویسم تا مبادا چند صباحی دیگر استاندار فعلی استان نیز زبان به گلایه و شکوه باز کند که "ما می خواستیم ولی نگذاشتند یا نشد!"
آقای استاندار، وضعیت تغییر و تحولات استان دارد به سمت و سوئی می رود که در آینده ای نزدیک هم افزایی که از ابتدا مد نظر شما بود ، دست نیافتنی تر می شود.
آن روزی که نوید انتصاب معاون سیاسی و امنیتی و همچنین فرماندار مرکز استان را به مردم دادید، بارقه های امید در دل مردم درخشید، کمی فراتر از آن، مردمی بودن این دو مدیر و تنی چند از مدیران ستادی اتان نقطه سفیدی شد در کارنامه اتان؛ اما انتخاب برخی مدیران کل ادارات تاکنون نگرانی هایی را به دنبال داشته و دارد که نشان می دهد اصفهان در حوزه مدیریت کلان ونمایندگان مجلس و حتی شوراهای شهر نیاز به هم افزایی بیشتری دارد وبی شک شاه مهره این زنجیره شما خواهید بود و معاون سیاسی و امنیتی استان.
آقای استاندار، چرا استان اصفهان با بیش از 22 هزار بنا و اثر تاریخی که خود مبین هویت والا و ارزشمند این استان و حتی تمدن ایران زمین است، با هزار و 850 اثر ثبت ملی شده و 7 اثر ثبت جهانی شده نباید یک مدیر میراثی بومی داشته باشد؟
حالا نه تنها مدیر این اداره کل بومی نیست، که تازه با حفظ سمت وزارتی خود به اصفهان آمده و در خوشبینانه ترین حالت ممکن، باید وقتی را نیز به امور وزارتخانه بگذراند که به همان میزان باید از مدیریت امور اصفهان بکاهد.
با نهایت احترام برای مدیر فعلی این اداره کل، ولی آیا وضعیت کنونی میراث فرهنگی استان اصفهان نتیجه نگاه غیر تخصصی مدیران سابق آن نیست؟
فاصله 6 سانتی متری ایجاد شده در ترک گنبد مرمت شده مسجد شیخ لطف الله را اگر فاجعه به جامانده از دوره مدیریتی موصوف نخوانیم، پس چه بگوئیم؟
آقای استاندار، وزیرمیراث فرهنگی بی سر و صدا به اصفهان می آید و می رود و مدیری را منصوب می کند که هرچند با رزومه قوی، اما میراث فرهنگی در اصفهان جایگاه ویژه ای دارد و آن را باید در سال هایی دید که یکه تاز این عرصه در کشور بود، نه یک دهه گذشته که سیاست زدگی به آن نفوذ کرده بود.
امروز که تازیانه تحریم ها بی رحمانه بر شانه های ایران عزیز اسلامی زخمه وارد آورد، بیشتر از هر زمان دیگری لزوم توجه به گردشگری و توسعه این صنعت را لمس می کنیم و در این زمینه باید کمری به همت بست و پاشنه ای به اراده بالاکشید تا چند صباح دیگر انگشتی به تاسف نگزید.
گام دوم...
این وضعیت در آموزش و پرورش هم مشهود است، اداره ای با بیش از 67 هزار فرهنگی شاغل، بیش از 70 هزار بازنشسته در قید حیات و بیش از یک میلیون دانش آموز که روزی سکان داران آن دکترسید اکبر حسینی فقید، سید رحیم مدنیان ، امام جمعه زاده، عباسیان ، عاملیان و ... بودند، اکنون در حالی به دست آقای ابراهیمی گندمانی افتاده که در رزومه ایشان می توان مدیریت دو مدرسه و دوناحیه را دید، در حالی که آموزش و پرورش اصفهان به لحاظ موقعیت، یکی از ادارات موثر وپیشتاز در کشور بوده و هست، اما ظاهرا این موضوع آنقدر برای شخص وزیر بی اهمیت بود که برای معارفه همین مدیرکل نیز یکی در حد کارشناس وزارتخانه را فرستاد.
حالا باید دید آیا اداره کل آموزش و پرورش که در این سال ها کم حواشی نداشته، می تواند با سکان داری علیرضا ابراهیمی گندمانی از این وضعیت خارج شود؟
گام سوم...
اما گام سومی ظاهرا فراتر از گام دوم هم برداشته شده است...
انتصاب بعدی که نگرانی بیشتری را به دنبال داشته ، انتصاب مدیرکل صنعت، معدن و تجارت (صمت) در این استان است.
مدیری جوان و جویای نام که یک دوره مدیریتی 2 ساله را نیز در سازمان پسماند شهرداری اصفهان گذراند، ولی در آن زمان غیر از انجام امور روزمره آن سازمان، شاهد خلاقیت خاصی از ایشان نبودیم، حالا سکان سازمانی را به دست گرفته که باید حداقل 8 هزار مرکز صنعتی فعال و نیمه فعال را رتق و فتق کند، وضعیت صادرات اصفهان را پیگیری کند و معادن بحران زده اصفهان را از این وضع خارج سازد، در حالی که در رزومه ارائه شده توسط ایشان که موید مدیریت در 4 شرکت غیر دولتی است، و اتفاقا یکی از همین شرکت ها را نیز ما هرچه جستجو کردیم نام و نشانی از آن در اینترنت نیافتیم، لذا با این اوصاف به نظر می رسد این گزینه نمی تواند آنقدر قوی باشد تا با خیال آسوده چنین پتانسیل وسیعی را به دستان ایشان سپرد.
البته در کنار آن، هنوز این سئوال مطرح است که مگر می شود فردی را بدون داشتن سابقه مدیریت در بخش دولتی، ناگهان به مدیرکلی سازمانی منصوب نمود که بار اصلی اقتصاد اصفهان را به دوش می کشد و اصفهان نیز همراه با تعدادی معدود از استان های دیگر، بار اقتصادی کشور را بر دوش می کشد!
آقای استاندار این سئوال نیز مطرح است که چطور می شود مدیری که تا چند روز قبل قرار بود به عنوان مدیرکل امور شهری استانداری منصوب شود و به گفته برخی آگاهان در این زمینه، با مخالفت هایی مواجه شده است ، حالا می شود مدیرکل صمت؟!!!
آقای استاندار، تمام این ها را بگذارید در کنار نطق های گاه و بیگاه برخی سودا زدگان قدرت که از خارج از استان به گوش می سد. آن هایی که روی بال های آرای مردمی موقتا نشسته اند و نمی دانند این جایگاه خیلی لرزان تر از آن است که حتی فکرش را هم بکنند.
بگذارید کنار تصمیمات مردم سوز برخی مدیرانی که لقب ملی بودن را فقط روی کاغذ یدک می کشند و آنقدر ناسیونالیستی عمل می کنند که نفس کشیدن را برای اصفهانی ها سخت کرده اند.
آقای استاندار، می نویسیم که چند صباح دیگر نگویند اگر گفته بودید یا نوشته بودید، اینچنین نمی شد.
آقای استاندار، می نویسیم تا چند صباح دیگر اهالی صنعت و معدن و تجارت، فرهنگیان و دوست داران میراث فرهنگی مانند هفته گذشته که ورزشکاران تابوت ورزش استان را مقابل این اداره کل تشییع کردند، تابوت تعلیم و تعالم ، ابنیه کهن، صنایع دستی، گردشگری و همچنین صنعت، معادن و بازرگانی و تجارت استان را به دوش نگیرند و در اصفهان به راه نیافتند.
بی شک شما بهتر از ما می دانید که منابع محدود و اعمال بسیار و اصفهان ستیزان به کار هستند، پس ضمن احترام برای تمامی عزیزانی که به پست های مهم دولتی منصوب می شوند، باید گفت اصفهان دیگر طاقت تازیانه های سوء مدیریت و بی مبالاتی های گذشته را ندارد، هرچند که نتیجه این سوء مدیریت ها یکی یکی حالا دارد مشخص می شود و بار مالی و روانی آن روی دوش دولت فعلی می افتد، اما شما کاری نکنید که چیزی شبیه این بار روی دوش آیندگان بیافتد./ انتهای پیام
به قلم رضا صالحی پژوه