خواب را از ما گرفتید، خوراک را از اینستاگرام نگیرید

"به مردم می گوئیم از اینستاگرام کوچ کنید، مردم هم کوچ می کنند واینستاگرام بدبخت می شود، ماتم زده می شود، رخت سیاه بر تن می کند، خاک بر سر می شود و...."

این خلاصه گفت و گوی یکی از صاحب منصبان است با یک فعال فضای مجازی!

به همین سادگی....

اینستاگرام هم از وقتی این اظهارات و افاضات را شنیده به گوشه ای رفته و فقط گریه می کند که ای وای، نکنید با من این کار را، ترا بخدا نکنید، من گناه دارم، یتیمم، فقیرم، صغیرم، نکنید با من اینچنین....

آقایان ما دو سال باقیمانده چیزی نمی گوئیم، ترا به خدا شما هم چیزی نگوئید تا به خوبی و خوشی طی شود و بیشتر از این انگشت نما نشویم.

پیگیری وضعیت معیشت مردم پیشکش، پیگیری وضعیت زاینده رود و خودروسازی فاجعه بار و گران شدن یکباره لوازم خانگی داخلی و برنج و گوشت و مرغ و شکر و ... پیشکش، ترا بخدا الگوهای اقتصادی اتان را بگذارید برای یک وقت دیگر، الان وقتش نسیت.....

آن یکی که می خواهد به مادران با سه فرزند خودرو بدون قرعه کشی بدهد و طرحش را یک نسخه شفابخش می داند برای جامعه ای که مادرانش از فقر ویتامین و پروتئین و ... رنج می برند، آن یکی قرآن روی سر می گذارد و در صحن مجلس فریاد می زند که فلان خانم همه جا دنبال فلان مدیر است، پس حتما چه و چه و چه، بعد که به دوستانش می گوییم این فقره با کدام اصول فقهی، اخلاقی، انسانی و اسلامی سازگار بود؟ دوستان گرمابه و گلستانش می گویند " خب فلانی آن لحظه از خود بیخود شد دیگر!! "بعد همان که آن روز از خود بیخود شده بود، به تازگی تلفنی به یک مقام قضایی می گوید "من چند روز پیش نیم ساعت از شما تعریف کردم، ولی چون شما پیگیر توصیه من برای یک پرونده قضایی نشدید، دیگر شایستگی حرف زدن با من را نداری!"!!!!

بعد کاشف به عمل آمد موسسه ای که به نام یکی دیگرشان بود که تا چندی قبل فریاد بر می آورد چرا فلان مجموعه صنعتی به رسانه ها آگهی می دهد واین را مصداق پول پاشی می دانست، 200 میلیون تومان از همان مجموعه صنعتی گرفته و وقتی موضوع را جویا شدیم، گفتند ما نمی دانستیم و یکسری آدم هایی در این موسسه بودند که این پول را گرفته اند، گفتیم خب اگر شما راضی نبوده اید، مبلغ را بازگردانید ،که هنوز هیچ سند و مدرکی از برگرداندن این مبلغ به رسانه ها ارائه نشده است!

و چه بگوئیم از این همه خط کشی سیاسی بین جناح هایی که هرچه بیشتر از فعالیت هایشان می گذرد، تازه بیشتر می بینیم که چقدر مردم برایشان مهم هستند....

آقایان ! این دوره هم تمام می شود و ما تا آخرش مجبوریم تحمل کنیم، ولی خداوکیلی برای دوره بعدی فکری به حال زمستان سرد اصفهان و مردم بی یار و یاورشان کنید که بی اغراق باید بگوئیم هوای این دیار بس ناجوانمردانه سرد است..../انتهای پیام

به قلم رضا صالحی پژوه