جمعه 27 مهر 1403, Friday 18 October 2024, مصادف با 14 ربیع‌الثانی 1446
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 25965
منتشر شده در شنبه, 06 مرداد 1403 11:08
تعداد دیدگاه: 0

گویی عده ای نشسته اند تا ببینند شتر سیاست کجا می رود؟ کجا نمی رود؟ بعد دست به قلم شوند و جار و جنجال به پا کنند که آی "آقای پزشکیان! این شتر به کوی لیلی نمی رود"...

همراز نیوز: دست به قلم می شوند تا برای خود و رسانه اشان اعتبار بخرند، بی توجه به این که انشقاق و شکاف بین نسل های انقلاب و دیدگاه های سیاسی کشور را روز به روز بزرگ و بزرگتر می کنند.
اما سئوال این جاست، این حضرات که خود را انقلابی و دیگران را خارج از گردونه انقلاب می پندارند، آن روزگارانی که مردم در عسر و گرفتاری بودند، ولی دولت بر مرادشان بود هم همچو امروز دست به قلم می شدند؟ یا این که خاک روی افتضاحات می ریختند و می گفتند ان شاالله باران است؟
از قدیم گفته اند حرمت امام زاده به متولی آن است و حرمت قلم هم حتما به قلمداری است که آن را در دست می گیرد، پس این متاع مورد قسم واقع شده در کلام خدا حرمتی دارد که باید حفظ شود. شکستن آن با هر تفکر و نگاهی امری ناپسند و غیر قابل بخشش است.
برخی هنوز دولت بر سر کار نیامده، قلم را روی ذهن مردم روان کرده اند و یک روز می نویسند چرا فلانی را به تلویزیون دعوت کردید؟ یک روز می نویسند رئیس جمهور منتخب اگر راست می گوید دنبال دولت وحدت ملی است، آقای فلانی و فلانی را به کابینه دعوت کند. بی آن که به پشتوانه 16 میلیونی رای رئیس جمهور کوچکترین توجهی داشته باشند.
بعد از اصلاح طلب ها نقد می کنند بابت سهم خواهی هایشان از کابینه دولت چهاردهم!
اگر کار شما بدون یک کلام کم و بیش همان کردار و گفتار اصلاح طلب ها نیست، پس چیست؟
آنها سهم می خواهند، از قلم شما نیز بوی خیر به مشام نمی رسد، شاهد مدعی نیز این که طی یکسال گذشته چند مورد نوشته اید و بعد مجبور به عذرخواهی شده اید، ولی بعید به نظر می رسد این روزها که با انتخاب پزشکیان توسط مردم جانی تازه در رگ های قلمتان دویده است آن هم به تزاحم، اراده ای به عذرخواهی در برابر انبوهی از نوشتار های جانبدارانه سیاسی و صد در صد جناحی اتان داشته باشید.
آقای خبرنگار، قلبا بر این اعتقادم که دوران شخصیت پردازی های موهوم غربی شما گذشته و حالا باید راه دیگری را دست و پا کنید برای هراساندن مردم از اقدامات دولتی که رئیس آن بر وفق مرادتان نیست، ولی خواهشا شخصیتی را از ورق پاره های کلاسور جلد چرمی قهوه ای رنگتان بیابید که تلفظ نامش مانند قبلی ها برای شما اذیت کننده نباشد.
و اما بعید است که سخنان وحدت آفرین رهبری طی سال های گذشته به گوشتان نخورده باشد که نه تنها شما، که انبوهی از هم فکرانتان ساعت ها روی این فرمایشات تحلیل و تحقیق می کنید، ولی بد نیست یکبار دیگر از این مقال عرض کنیم که رهبری این روزها وحدت بین مسئولان را برای آینده ایران از نان شب واجب تر می دانند، چیزی که ظاهرا برخی در خارج و البته در داخل از آن هراس دارند.
باید به برخی قلمداران گفت شما نان جمهوری اسلامی را چرب تر از دیگر خبرنگاران می خورید، این روا نیست که بی تفاوت به فرمایشات رهبری مرکب خود در مسیر بی راهه تفرقه برانید و هرگاه اوضاع وخیم شد، سیاهه ای منتشر نمایید که "از برادر عزیزم، آقای فلانی عذر خواهی می کنم".
هرچند که البته عذرخواهی حرکت در مسیر پر افتخار شهامت و شجاعت است، ولی یک بار، دو بار و یا نهایتا سه بار، وقتی شد چهار بار و پنج بار و یک رفتار پر تکرار، باید به بصیرت مدعیان بصیرت شک کرد.
ایران این روزها به بیماری می ماند که برای بهبود اوضاع باید شاهد دست در دست گذاشتن همه جناح ها و طیف ها باشد، نه این که هر کسی از هر گوشه ای هر سلیقه ای را فریاد بزند، رنگ و بوی انقلابی و دینی به آن بدهد و بگوید "مرکز زمین همینجا هست که من می گویم، باور ندارید، متر کنید."
آقایان هرچند انتخابات چهاردهم حرف ها برای گفتن داشت و میزان مشارکت مردم و نتیجه آن فریادها بر سر زیاده خواهان زد، ولی اگر دست اندرکاران نظام این فریادها را نشنوند و ابزاری شوند برای آنچه که فکر می کنند درست است، ره به بیراهه می برند.
مردم در چند دوره گذشته به وضوح دست رد به سینه افراطیون دو جناح زدند، افراطیونی که فقط و فقط کلاه خود را از نمد انقلاب می خواستند، برخی در قامت تئوریسین، اقتصاد دان، تحلیل گر سیاسی، تحلیلگر اقتصادی، روحانی مدعی، وکیل الدوله به ظاهر مردمی و...
این دست رد زدن یعنی این که از دعواها خسته شده و پیام واضح اشان این است که اگر قرار باشد در روی همین پاشنه بگردد، دوره بعد مشارکت کمتر از این خواهد بود.
آقای خبرنگار! نمی شود که طول سال را با یادداشت های نه چندان خیرخواهانه شما سر کنیم، ولی موعد انتخابات که می شود و مردم رغبتی به حضور نشان نمی دهند، همه کاسه کوزه ها را بر سر بی بصیرتی آن ها بشکنیم.
و کلام آخر این که هرچند کوی لیلی برای سن و سال شما کمی بعید است، ولی مجنون بودن دلیل نمی شود که هر راهی به کوی لیلی را از چشم شتر خود ببینید.
در مسیر اتحاد، اول راهیم و مقصد بس بعید، کمی صبر کنید تا مجبور به عذرخواهی چندین باره نشوید.../ انتهای پیام

 

رضا صالحی پژوه

به قلم رضا صالحی پژوه

نوشتن دیدگاه