جمعه 2 آذر 1403, Friday 22 November 2024, مصادف با 20 جمادی‌الاول 1446
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 4393
منتشر شده در جمعه, 03 فروردين 1397 14:06
تعداد دیدگاه: 0
صفار هرندی:
رهبری می خواستند خاتمی عضو مجمع تشخیص مصلحت شود

محمدحسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت احمدی نژاد می‌گوید: وقتی پیام‌ها و سخنرانی‌های رهبری را راجع به دولت دهم نگاه کنیم، عمده‎اش حمایت کردن از مجموعه دولت است، نه از رئیس دولت. به گزارش خبرآنلاین، اهم اظهارات صفارهرندی در گفت‌وگو با سالنامه مثلث در ادامه می‌آید: *من کتاب پیش رهبری...

 

 محمدحسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت احمدی نژاد می‌گوید: وقتی پیام‌ها و سخنرانی‌های رهبری را راجع به دولت دهم نگاه کنیم، عمده‎اش حمایت کردن از مجموعه دولت است، نه از رئیس دولت.

به گزارش خبرآنلاین، اهم اظهارات صفارهرندی در گفت‌وگو با سالنامه مثلث در ادامه می‌آید:

*من کتاب پیش رهبری هدیه نبردم اما از ایشان کتاب هدیه گرفتم. کتاب جنگ سرد فرهنگی نوشته خانم فرانسیس استونر ساندرس بود. این کتاب در واقع ناظر به جنس تهاجم فرهنگی و نفوذ فرهنگی است که غربی ها علیه کشورهایی از جنس ما به کار گرفتند. ایشان این کتاب را به من دادند و فرمودند «شما این را دیدید؟» گفتم «من ندیدم، فقط وصفی از آن شنیده بودم». فرمودند «دانستن مطالبی که نویسنده مطرح کرده برای کار شما لازم است».

* علاقه ایشان (رهبری) به مطالعه رمانها و کتاب هایی در حوزه ادبیات داستانی دوره معاصر است. علتش هم به نظرم این است که ایشان معتقدند «برای مستقر شدن یک مفهوم معنوی و متعالی باید از زبان هنر استفاده کرد و ادبیات داستانی مقدمه هنر است».

*حداقل زمانی که از وقت گذاری ایشان (رهبری) برای مطالعه شنیدم، این است که وقتی می خواهند برای استراحت بروند، کتاب دستشان است. یعنی وقتی می خواهند بخوابند، حتما با کتاب هستند. ایشان یک وقت فرمودند که در خانه ما هیچ کس بدون کتاب به رختخواب نمی رود، یعنی با کتاب خوابشان می برد.

*ایشان (رهبری) موسیقی را می شناسند و شاید مثلا مشابه ایشان ما در میان اهل علم کمتر داشته باشیم؛ من نمی گویم نداریم، ولی کمتر داشته باشیم که آشنایی و وقوف شان به این مقوله صرفا از این زاویه باشد که فقط درباره موسیقی مطالعه کرده باشند. ایشان با موسیقی بیگانه نیستند. حالا یک چیزهایی گاهی نقل می کنند که حاکی از همین وقوف است مثلا ایشان زمان ریاست جمهوری کردستان تشریف برده بودند، آنجا در مراسمی پیرمردی موسیقی مقامی مینواخت، ایشان به او می گویند «سازت کوک نیست». وقتی نوازنده به ساز خود نگاه می کند می بیند بله، همین طور است، سازش کوک نیست. خب این یعنی داشتن یک آگاهی و اطلاعی فوق مطالعه موسیقی.

*من در دوره وزارتم گفتم «چه کسی گفته موسیقی پاپ بد است، اگر موسیقی پاپ به واسطه مضامین خوبی که در شعرش یا ضرب اهنگ موثر و مهیج است، عمل صالحی را ترویج کند، خیلی بهتر از موسیقی سنتی که در آن آدمها تخطیر شوند و خوابشان ببرد و بخواهند بروند در پستو و بیغولهای بنشینند و بنگشان را بکشند. البته موسیقی سنتی هم آن نیست که حتما یک عده منحرفش می کنند و به آن حال می برند.

* پس از روز نخست که ایشان (رهبری) مشغول کار شدند، تمام آن کسانی که قبل از ایشان منصوب امام بودند، ایشان دست به ترکیب شان نزد. حتی گاهی اوقات مورد گلایه واقع شده که آقا فلانی توانایی هایش خیلی مناسب برای این کار نیست، دیگر یک مدت طولانی هم گذشته، چه اصراری بر تمدید حکمش است؟ ولی ایشان بنا به اعتباری آن فرد را از یک جهاتی مناسب می دانستند و هم به اعتبار رد آن شبهه در ذهن یک عده اهل وسوسه، منصوبان امام را در جاهای خودشان مستقر و تثبیتشان کردند که هنوز بعضی از آنها به اعتبار آن حکم زمان امام هستند و توسط ایشان تایید شدند.

* ایشان (رهبری) کسانی را که مثلا به عنوان رئیس جمهور حالا دوره شان تمام می شود، اصرار دارند که شأن آنها حفظ شود. یک کسی مثل آقای خاتمی با اینکه دوره ریاست جمهوری اش چه از ناحیه خود او، چه دولتش و چه مجموعه همسوهای فکری اش خیلی در حق رهبری جفا شد ولی وقتی دوره اش به پایان رسید، آقا به او می گویند که من بنا دارم شما را به عنوان عضو مجمع تشخیص منصوب کنم. ایشان خودش می گوید «به من اجازه دهید من آنجا نباشم، یک کار شخصی دارم، آن کارم را دنبال کنم شاید بهتر باشد». ایشان نیز پذیرفتند.

* یک کسی مثل میرحسین موسوی بعد از نخست وزیری اش مورد لطف ایشان است، در جاهای مختلف به او حکم میدهند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور سیاسی رهبری؛ با اینکه از نظر گرایش سیاسی آقای موسوی نه تنها گرایش به آقا نداشت، بلکه گاهی در تضاد با ایشان بود. گاهی جفاکارانه در حق رهبری برخورد می کرد. بماند که مثلا دوره نخست وزیری اش به جای اینکه با رئیس جمهور که مقام مسئول مستقیمش بود، مسائل را هماهنگ کند، با رئیس مجلس یعنی مرحوم آقای هاشمی بیشتر هماهنگ می شد. با وجود این میبینیم وقتی ایشان در جایگاه رهبری می خواهند یارگزینی کنند، بیشتر از میان نیروهای جناح چپ انتخاب می کنند.

* در مقطعی دولت آقای هاشمی برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی راه بدی را پیش گرفته بود که منجر به اتفاقهای بدی در اجتماع همچون اغتشاش و آشوب در بعضی شهرها شد. آقا محکم ایستادند که باید دولت از این سیاست عقب نشینی کند، این سیاست دارد مردم به خصوص قشر محروم جامعه را به خاک نیستی می نشاند و ما حق نداریم این کارها را بکنیم. وقتی دولت میخواست مقاومت کند، آقا آنقدر محکم با آنها صحبت کردند که «اگر این سیاست هایتان را پس نگیرید با مردم صحبت می کنم و می گویم من این کار دولت را قبول ندارم».

* آقای هاشمی خیلی مورد حمایت بود، شاید حمایتهایی که حضرت آقا از دولت آقای هاشمی کردند، خیلی در چشم جلوه کرده است. بعضی ها تصورشان این بود که بهترین دولت از نگاه آقا دولت آقای هاشمی بوده است؛ تا زمانی که دولت اصلاحات سرکار آمد. آقا از هم دولت اصلاحات و هم شخص رئیس دولت حمایت کردند و بارها اسم بردند که رئیس دولت این خصوصیات مثبت را دارد مثلا مثل گورباچف نیست که آن بلا را مثلا سر نظام مستقر بیاورد.

* بی مناسبت نیست که آنجا وقتی در قصه سال 88 و آن بلواها، آقا در خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88 این تعبیر را به کار بردند. ایشان کلی تعریف از آقای هاشمی کردند، شاید 10 دقیقه داشتند راجع به خصوصیات مثبت آقای هاشمی می گفتند و بعد با وجود همه اینها، فرمودند که «دولت آقای احمدی نژاد به اعتبار رویکردهای اقتصادی و رویکرد در قصه عدالت و مواضع سیاست خارجی به دیدگاه من نزدیکتر است»، یعنی نگفتند من به دولت احمدی نژاد نزدیکترم بلکه گفتند دولت احمدی نژاد و عملکرد او تا اینجای کار به من نزدیکتر از آقای هاشمی است. این هم واقعیت دارد، یعنی حقیقتا بسیاری از آنچه آن زمان انجام شد، قابل دفاع است و ما با وجود اینکه الان زاویه متنافری از آقای احمدی نژاد داریم و سالهاست که این اتفاق افتاده، اما همچنان از عملکرد آن سالهای نخست ریاستجمهوری او قابل بیان است که چه کار می کرد و عملکردش چه بود.

* دیگر وقتی پیامها و سخنرانی های ایشان را راجع به دولت دهم نگاه کنیم، عمده اش حمایت کردن از مجموعه دولت است، نه از رئیس دولت. حتی در مقام مقایسه با رئیس دولت اصلاحات می توان گفت رهبرمعظم انقلاب از شخص او در زمان ریاست جمهوری اش بیشتر از دولتش حمایت کردند اما ایشان دولت دهم را بیشتر از شخص رئیس دولت مورد حمایت قرار دادند. بالاخره حکیمانه دارند به صحنه نگاه می کنند و این حکمت در کلام، موضع گیریها و قضاوتهای ایشان مشاهده می شود.

* آقای قالیباف را نماینده کارآمدی می دانستم، اما ظهور ایشان در مناظره ها اصلا شاخص کارآمدی اش را به نمایش نمی گذاشت. ایشان آمده بود و داشت افشا می کرد، در حالی که مردم از او کارنامه ای دیده بودند که باید آن کارنامه را تبیین می کرد اما به جای این رفت سراغ افشاگری؛ به خودشان هم گفتم. همچنان که در مورد آقای رئیسی نیز ویژگیهایی که مردم مشاهده کردند، این نبود که اگر از دولت آقای روحانی خسته شدند، به تنگ آمدند، از وعده های عمل نشده ناراحت هستند، حالا با رأی به آقای رئیسی وارد یک دورهای می شوند که می توانند حسابهای بهتری باز کنند.

نوشتن دیدگاه