جمعه 2 آذر 1403, Friday 22 November 2024, مصادف با 20 جمادی‌الاول 1446
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 21246
منتشر شده در جمعه, 15 بهمن 1400 14:29
تعداد دیدگاه: 0

مردی با خودرو شخصی اش کنار ماشین پلیس می ایسند، قمه به دست پیاده می شود، ابتدا به سرباز وظیفه حمله می کند و بعد به یک افسر ارشد ناجا.مامور اسلحه به دست؛ محیط عاری از رهگذر و باز هم شلیک نمی کند! مرد قمه به دست جلو تر می آید، مامور را روی زمین می اندازد و قمه را در گردنش فرو می کند و جانی را به...

مردی با خودرو شخصی اش کنار ماشین پلیس می ایسند، قمه به دست پیاده می شود، ابتدا به سرباز وظیفه حمله می کند و بعد به یک افسر ارشد ناجا.مامور اسلحه به دست؛ محیط عاری از رهگذر و باز هم شلیک نمی کند! مرد قمه به دست جلو تر می آید، مامور را روی زمین می اندازد و قمه را در گردنش فرو می کند و جانی را به همین سادگی می سِتاند و خانواده ای را عزادار می کنند.

اصلا در این مقال کاری نداریم نام مامور چه بود؟ قاتل وی دستگیر شد یا نه؟ اما به این که جامعه ما را چه می شود که جان ستاندن در آن اینگونه با خشم و خشونت شکل می گیرد، کار داریم.

این که چطور جوانی حاضر می شود با حرکتی غیر معقولانه دختری خردسال و پسری نوجوان را یتیم کند، کار داریم.

اینکه امنیت کشور اینگونه دستخوش خشونت فردی قرارگیرد، اصلا برای جامعه خوب نیست و پیام ترس و دلهره را به اجزای یک جامعه منتقل می کند و به دنبال آن عدم احساس امنیت را به ارمغان می آورد که به هیچ عنوان پذیرفته نیست.

بی شک امروز یا فردا، دیر یا زود قاتل مامور ناجا شناسایی ، دستگیر و محاکمه می شود، ولی آیا زخم وارد شده بر احساسات جریحه دار شده جامعه نیز التیام خواهد یافت؟

جواب پسر نوجوانی را که روی مبل خانه اشان نشسته و فلاکت زده از غم از دست دادن بابا، مات ومبهوت به این سو و آن سو نگاه می کند و دختری تقریبا 4 ساله که خود را از شدت بهت و دلهره چسبانده است به برادرش را چه کسی خواهد داد؟

پاسخ همسری که یحتمل، صبح همسرش را با شادی و امید بدرقه و عصر آوار غربت بر سرش ریخته را چطور؟

سطحی نگری است اگر دلیل همه این ویرانی ها را در عصبانیت شخصی جستجو کنیم که احتمالا دارای اختلالات شدید شخصیتی است، خشن است، از قدرت فکر و تحلیل کافی برخوردار نیست و در کنار همه این ها، جسارت عاری از تعقل را به حد وفور دارد که می تواند دست به چنین عملی بزند.

فقره قتل یک افسر ارشد ناجا، یک مسئله چند وجهی است که باید برای رفوی فرش امنیت، به قید فوریت و دقت روی میز کاوشگران اجتماعی قرار گیرد.

ماموری که سلاح دارد وشلیک نمی کند، از چه هراس دارد؟ آیا در آن لحظه به مادر قاتلش می اندیشد و می خواهد او را از غم بی فرزندی برهاند، حتی به قیمت جان دادن خودش؟

آیا از قوانین به کارگیری سلاح واهمه دارد؟

آیا سلاحش دارای نقص فنی بوده؟

چه چیزی باعث شده تا او از ابزاری که به حق در اختیار داشته است، استفاده نکند؟

از سویی دیگر، چه عاملی باعث شده تا وقتی فردی مامور پلیس را می بیند، تصور کند که باید انتقام بسیاری از مشکلات زندگی اش را از او بگیرد؟ پلیس در جامعه ما به کدام نماد تبدیل شده که اینچنین می شود و آیا صرفا به دلیل این که همواره پلیس نوک پیکان مقابله و مبارزه با مسائل اجتماعی و امنیتی است، باید در مسلخ بی هویتی برخی افراد خشن جامعه قرار گیرد؟

خشونتی که در جامعه تولید می شود، محصول تولیدات برخی رسانه ها، برخی توده های جمعیتی با یک هدف مشترک و برخی رهبران فکری است که برون داد آن به چنین رخدادی تبدیل می شود، لذا باید در نگرش مستقیم و غیر مستقیم به مسائل اجتماعی، با مدد گرفتن از عنصر هویت، زیر ساخت ها را شست، جور دیگر ساخت....

 

به قلم رضا صالحی پژوه

نوشتن دیدگاه