چندی پیش نماینده ی شهرستانهای ایذه و باغملک ، گویا در شورای اداری خوزستان، سخنانی را بر زبان آورده است که حقیر ذکرچند نکته در تکمیل عرایض وی به حضور مخاطب محترم عرضه می دارم.
باب نخست در تشریح جمله ای که انتقال آب باید بر اساس آمایش سرزمینی انجام شود. سخنی بس نغز که البته باید ببینیم در بطن آن چه معنایی نهفته است. به راستی آمایش سرزمینی چیست؟ در بیانی ساده یعنی بر اساس داشته ها حرکت رو به جلو انجام شود، یا اینکه بگوییم، کلاغ را روش خود و کبک را به منش خود. در نظر داشته باشید که در جایی، با پتانسیل کشت گیاهان مرتعی و دارویی که نیاز چندانی به آب هم ندارد، درخت کاشته و آب را با برق مجانی به بالاترین ارتفاعات پمپاژ کنیم، یا در هوای 60 درجه سانتیگراد اقدام به کشت برنج نماییم، یا به جای توسعه ی صنعت گردشگری، به دنبال آلاینده ترین صنایع با تکنولوژی دست چندم روسی باشیم. این یعنی آمایش سرزمینی را رعایت نکرده ایم.
باب دوم آنکه بیان شده است مردم اصفهان نیاز به آب شرب ندارند. آری چنین است! اگر فرض کنیم که هر خانواده ی 4نفره در ماه بیست متر مکعب آب مصرف داشته باشند، مردم اصفهان با مناعت طبع، سالانه حدود 50 میلیون متر مکعب آب را تنها در بخش شرب برای مهاجران هزینه می کنند، آبی که با بسته شدن بر کشاورزان شرق اصفهان، مهیا شده است.
از مدیریت انتقاد کرده بودید، بله این حرف شما نیز درست است، در نظر داشته باشیم که در کشوری در چند روز قریب 3میلیارد مترمکعب آب به دریای آزاد ریخته شود و در بخشی از آن روستاها به زیر آب برود و در جای دیگر، مردمان به حسرت قطره آبی باشند، اگر این نقص در مدیریت نیست پس چیست؟ یا استانی که بابالاترین بودجه هنوز نتوانسته است ، توسعه ی مناسبی داشته باشد، به جز فقدان مسولیت پذیری مدیرانش چه می تواند باشد؟
آنجا که مصرف آب اصفهان را بالاتر از میانگین کشوری دانسته بودید، این سوال به ذهن خطور می کند که شما نادرست می گویی یا وزارت نیرو؟ زیرا بر اساس جداول موجود در این وزارت خانه مصرف بخش خانگی اصفهان در 7ماه سال 97نسبت به سال 96 قریب به 8درصد کاهش داشته است و 87 درصد از مشترکان، زیر الگوی مصرف، قرارداشته اند. از سوی دیگر آمار انشعاب فضای سبز از 529 فقره به حدود 4 فقره در آبان 97 رسیده است.
البته تقابل غیر منطقی و حسادت و توهم توطئه چیز جدیدی نیست و حتی در شکست تیم ملی از ژاپن آن را به چشم دیدیم، حسادت به شاگرد اول کلاس هم برای همه ی ما آشنا است.
اما اینکه در دهه ی 60 ملی فکر میکردیم و الان این مسئله کم رنگ شده است، با شما کاملا هم نظر هستم، نه تنها بنده که پدر شهید کاظمی و شهید خرازی و پدران و مادران 23 هزار شهیدی که با آگاهی گلوله را انتخاب کردند( نه آنکه گلوله یا موشک آنها را) و خون فرزندان خویش را اهدا کردند تا خوزستان بماند وآوارگان جنگ را نیز دربهترین شهرهای خود که برای مستشاران آمریکایی و روسی در بهترین برند شهر سازی ساخته شده بود، به میزبانی نشستند،.یادت هست که شهید کاظمی فرمودند : خرمشهررا خدا آزاد کرد. او حتی از آوردن نام هم ابا داشت. البته زندگی در خانه های شرکتی و واریز حقوق های چند ده میلیونی شاید موجب زوال حافظه بشود اما برای همسر و فرزندان شهید همت، خیر.
پس سخن از سر صدق و آگاهی بر زبان جاری ساز که بر عزت خویش بیفزایی و کردار و گفتار و به نیکی بیارای.
بدان که که مقام معظم رهبری ، بارها به همدلی اشاره داشته اند و مسولان را سفارش به نیکی کرده اند. الهی چون شب باران که می شوید، پر مرغان عاشق را، بشو از دل، بشو از دیده، از پندار، از گفتار، از کردار، تمام آنچه نازیباست.
یادداشت از: م.سایه