رئیس حوزه علمیه اصفهان گفت: همه ما باید خودسازی کنیم و باید مثل جبهه مبارزه کنیم؛ مشکلتر از جبهه و دفاع و جهاد و امثال اینها، جهاد اکبر یعنی خودسازی است. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همرازو به نقل از دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی مظاهری، آیتالله حسین مظاهری گفت: اگر در کسی صفت رذیلهای...
رئیس حوزه علمیه اصفهان گفت: همه ما باید خودسازی کنیم و باید مثل جبهه مبارزه کنیم؛ مشکلتر از جبهه و دفاع و جهاد و امثال اینها، جهاد اکبر یعنی خودسازی است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همرازو به نقل از دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی مظاهری، آیتالله حسین مظاهری گفت: اگر در کسی صفت رذیلهای رسوخ کرده باشد، درخت تلخی است و هرچه ریشهدارتر و شاخدارتر باشد، میوه آن فراوانتر اما تلختر است و بالاخره یک وجود مضری هم برای خودش و هم برای اطرافیانش و هم برای مردم در اجتماع است بنابراین باید شیرین شد یعنی باید صفت رذیله را از دل کند؛ اگر بتواند به جای آن فضیلتی بکارد و ریشهدار کند که از میوه آن خود و دیگران استفاده کنند، خوب و عالی است و اما اگر نشد، لااقل مضر نباشد. یعنی صفت رذیله نداشته باشد و همین نداشتن صفت رذیله کار بسیار مشکلی است.
وی ادامه داد: پیغمبر اکرم (ص) فرمودند مشکلتر از در مقابل دشمن زد و خورد کردن این است که بتواند با صفت رذیله جهاد کند و پیغمبر اکرم (ص) اسم آن را جهاد اکبر گذاشته بودند که به ما بفهمانند کار مشکلی است اما از اوجب واجبات است.
مرجع عالیقدر جهان تشیع ادامه داد: چنانچه مثلا دشمن به شهر حمله کرده باشد اگر بیتفاوت باشیم همه چیز ما در مخاطره واقع میشود نه تنها جان خودمان و مال خودمان و ناموس خودمان بلکه همهچیز در مخاطره واقع میشود؛ نمیشود که بیتفاوت باشیم بنابراین همه فقها میفرمایند: دفاع لازم است و اذن حاکم شرع هم نمیخواهد و اگر دشمن هجوم آورد باید این دشمن را رفع کرد.
رئیس حوزه علمیه اصفهان تصریح کرد: چطور اگر دشمن هجوم بیاورد باید رفع کنیم، صفت رذیله هم چنین است اگر در دل رسوخ کند، همهچیز در مخاطره واقع میشود، بالاتر از همهچیز، دین است و دین در مخاطره واقع میشود بنابراین به قول بزرگان، توحید متوقف بر خودسازی و تهذیب نفس است. اگر تهذیب نفس نباشد، توحید و ولایت هم در مخاطره عجیب واقع میشود.
آیتالله مظاهری گفت: مثالی برای شما بگویم و ببینید که اگر صفت رذیلهای داشته باشید، مانند حسادت، خودخواهی، پولپرستی، ریاستطلبی، شهوتپرستی و امثال اینها، چهها با انسان میکند؛
کعببنسور یکی از زهاد بصره است. ولایتش هم خیلی بالاست. مردم علاوه بر اینکه میدانستند از شیعیان خوب امیرالمؤمنین علی (ع) است، میدانستند که مستجابالدعوه است. آدم زاهد و عابد و مسلمان است. جنگ جمل به پا شد. جنگ جمل را یک زن ریاستطلب حسود و دو سه نفر پولپرست به پا کردند. اینها وقتی به بصره آمدند و میخواستند با امیرالمؤمنین بجنگند، در مشورتهایشان گفتند: اگر بتوانیم کعببنسور را فریب دهیم و در لشکر خودمان بیاوریم، لشکر از نظر کمیت خوب است و از نظر کیفیت هم بالا میرود. یعنی اینقدر معنون بود که لشکر طلحه و زبیر 30 هزار نفری را از نظر کیفیت، 60 هزار نفر میکرد. صبح نزد کعببنسور آمدند و هنوز در سجادهاش نشسته بود. نماز شبش را خوانده بود و راز و نیازها را کرده بود و تعقیبات اول آفتاب و قرآن را خوانده بود و تا بعد از آفتاب هنوز در سجادهاش نشسته بود. پیشنهاد خودشان را گفتند و این خیلی عصبانی شد و گفت: مگر میشود با امیرالمؤمنینی که 300 آیه درباره او نازل شده، جنگید؟! مگر میشود با آنهمه سفارشها درباره امیرالمؤمنین از نظر قرآن و اخبار و سفارشهای پیغمبر با او جنگید؟!
وی عنوان کرد: در نهایت جنگ جمل به پا شد و اول، لشکر طلحه و زبیر، لشکر امیرالمؤمنین (ع) را تیرباران کردند و امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: صبر کنید. بالاخره منجر به این شد که لشکر امیرالمؤمنین آنها را تیرباران کردند و تیر اول به پیشانی کعببنسور خورد. به رو افتاد و به درک رفت، راوی میگوید: شب که امیرالمؤمنین (ع) پیروز در آن جبهه شدند، در میان کشتهها میگشتند و برخورد کردند به جنازه او که به رو افتاده بود. با عصایی که دستشان بود، او را به پشت انداختند و فرمودند: کعببنسور! دیدی تیری که میخواستی به پیشانی من بخورد به پیشانی تو خورد و به درک واصل شدی؟!
آیتالله مظاهری تصریح کرد: کعببنسور یک عمر در ولایت و یک عمر در عبادت بود اما رذالت داشت و حسادت داشت. از همین جمله فهمیده میشود که وقتی امیرالمؤمنین (ع) به کوفه و بصره آمدند، شخصیتش مقداری ضربه خورد و حسادتش گل کرد و دید شمع در مقابل برق نمیتواند عرضاندام کند، پس حسادت گل کرد و طلحه و زبیر هم با پول، غریزه پولپرستی را تحریک کردند و به او گفتند: ریاست روحانیت لشکر از تو باشد. صفت رذیله ریاستطلبی هم گل کرد و در مقابل ولایت که میدانست ولی خداست و به عبارت دیگر در مقابل خدا ایستاد تا بالاخره به دست خودش به جهنم رفت. این معنای آیه شریفه است: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکاها، وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»
این مرجع عالیقدر شیعه گفت: رستگاری فقط از کسی است که دلپاک داشته باشد والا اگر دلپاک نداشته باشد، ممکن است در حال عادی مقدس باشد و در حال عادی مضر نباشد اما این غریزه گل کند، حس حسادت و غریزه ریاستطلبی و پولپرستی گل کند در وقتیکه تحریک شد و گل کرد، جلوی او را نمیتوان گرفت. مرد میخواهد و اگر یوسف در صحنه باشد میتواند والا نمیتواند.
وی ادامه داد: در روز قیامت هیچچیز به درد نمیخورد بهجز دلپاک. و دلپاک است که موجب رستگاری در این دنیا میشود. دل منهای رذالت بنابراین همه ما باید خودسازی کنیم و باید مثل جبهه مبارزه کنیم. مشکلتر از جبهه و دفاع و جهاد و امثال اینها، جهاد اکبر یعنی خودسازی است.
آیتالله مظاهری خاطر نشان کرد: خیلیها را سراغ داریم که جدا مقدس و متقی است اما عاقبت به خیر نمیشود. یعنی صفت رذیله یکجا گل میکند. مثل یک خانه که یک جای آن آتش بگیرد و ناگهان میبینیم که خانه نابود شد. دین ما و تقوا و تقدس ما خوب است و ما باید متدین و شیعه باشیم ما باید تا سرحد عشق علی را دوست داشته باشیم ما باید شعار یا علی داشته باشیم اما بهاندازهای که میشود متابعت از علی کنیم و انشاءالله خود مولا امیرالمؤمنین (ع) توفیق عنایت کند و عمل کنیم و متقی و مقدس شویم. همه اینها خیلی خوب است، اما علاوه بر این، آنچه واجبتر از همه اینهاست، تهذیب است.
رئیس حوزه علمیه اصفهان اظهار کرد: یکدفعه حضرت امام «رضوانالله تعالی علیه» با شوخی میفرمودند: ملائکه اعتراض کردند که خدایا! اگر مقدس میخواهی، ما هستیم و اگر عبادت میخواهی ما هستیم، پس چرا آدم را آفریدی؟ خدا جواب داد من مقدس نمیخواهم، بلکه آدم میخواهم. ما باید آدم شویم تا خلیفه خدا شویم: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة»