همه ساله 17 مرداد که می شود طلایه و طلیعه را به هم می بافیم تا اندکی از رسالت و بزرگی کار خبر و شغل خبرنگار بگوئیم، اما وقتی به وقت عمل می رسد می بینیم "ای وای بر اسیری که از یاد رفته باشد."
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز، کلمات از بیان زحمات قاصرند، اما نمی توان به بهانه این قصور چشم بر این همه خدمت بست.
خبرنگاران را اگر مظلوم ترین قشر جامعه ندانیم، حد اقل باید بگوییم یکی از مظلومترین اقشار این جامعه هستند که هر ساله با قلمشان مدیرانی را به اوج رسانده و یا جوهر وجودشان را با غیرت و همت ادغام کرده و برابر فسادی اداری، اقتصادی، سیاسی و ... همچون سدی استوار می ایستند، اما وقتی روزشان فرا می رسد، تنها گوشی های تلفن همراهشان پر می شود از پیام های پرطمطراق و پر زرق و برق.
صفحات خصوصی شبکه های اجتماعی اشان هم مملو از این کلمات خواهد بود، اما وقتی به جنس فرستنده و گیرنده پیام دقیق تر نگاه می کنیم می بینیم همه از جنس هم هستند و این همه تبریک ، پیام هایی درون بخشی است که از یک خبرنگار به خبرنگار دیگری ارسال می گردد.
آری! این است داستان تکراری سال های اخیر در روز خبرنگار.
جشنواره های مطبوعاتی رفته رفته رنگ باخته و جای خود را به همایش ها و سمینار های بی نظمی داده که همه در آن حضور دارند و هر از چندی نیز یک یا دونفر خبرنگاری در بین آن ها دیده می شود.
همایش هایی به نام خبرنگاران و به کام مسئولانی که می آیند تا در جمع خبرنگاران سخنرانی کنند ، غافل از این که خبرنگاران در طول سال به حد وفور تا توانسته اند پای این سخنرانی ها نشسته و شنیدنی ها را شنیده اند.
حالا بدتر از بد اینکه در این میان مدیری بخواهد حضورش در بین مطبوعاتی ها را منتی بر سر این قشر بی ادعا و فرهیخته بداند.
از سوی دیگر ورود بی ضابطه به این حرفه باعث شده تا خبرنگاران حرفه ای و کاربلد سرخورده تر از پیش به سمت روزمرگی حرکت کنند و روحیه نقد ناپذیری مدیران نیز بر این حرکت سرعت بخشیده است، لذا در این روزگار با صحنه ای مواجه شده ایم مملو از بَه بَه و چَه چَه تا خروارها مشکل و معضل اجتماعی زیر مثقال ها از بی انگیزگی ناپدید گردد.
در این میان تنها یک مسئله حائز اهمیت است و آن هم پیوستن به دریایی از علم و دانش جهت آگاهی بخشیدن به جامعه، چرا که یک فرد آگاه به علوم و فنون روز در حوزه حرفه خود می تواند خیلی زود خود را از دیگران متمایز سازد.
یادداشت از رضا صالحی پژوه