هر فجایع یا بلایای طبیعی و غیر طبیعی مانند سیل، زلزله، آتشسوزی و... که در کشور اتفاق میافتد، به عنوان یک بحران و حادثه غیرمترقبه نیازمند مدیریت است و چگونگی مدیریت حادثه به عنوان یک بحران مورد توجه قرار میگیرد.
به گزارش پایگاه خبری همراز نیوز به نقل از روزنامه همدلی ،مدیریت بحرانها زمینه ساز شکلگیری سازمانی به نام «سازمان مدیریت بحران» در کشور شده است. سازمانی که به گواه ضعفهای متعددی که در بحرانها از خود نشان داده است، در مواجهه با بروز حوادث و اتفاقات، دراغلب موارد نه تنها همراه نیست، بلکه کیلومترها جا میماند.
به راستی مدیریت بحران چیست؟ جایگاه مدیریت بحران در ایران کجاست و مدیران ما چقدر دانش و آمادگی مقابله با بحران را دارند؟ در تعریف مدیریت بحران میتوان گفت که مدیریت بحران، چرخه پیوستهای از اقداماتی است که قبل از حادثه به عنوان اقدامات پیشگیرانه و آمادگی، اقدامات در حین رخداد با هدف کاهش مخاطرات حادثه و اقدامات پس از رویداد برای کنترل اوضاع تعریف میشود. در ادبیات جهانی هم مجموعه فعالیت های مدیریت بحران را نیز چنین تعریف کرده اند.
اگر به مدیریت بحران و جایگاه آن در ایران بپردازیم با نمونههای زیادی که نشان از ناتوانی مدیران بحران در کشور دارد برخورد میکنیم. سیل اخیر در برخی از استانهای کشور به ویژه گلستان و لرستان نمونه روشنی از این ماجراست. واقعیت این است که این دانش و توانایی مهم معنای واقعی خود را در کشور هنوز پیدا نکرده است و مدیریت بحران در ایران برای برخورد با رخدادهای غیرمترقبه ناتوان است.
ناتوانی مدیران ما در مواجهه با بحران زمانی بغرنجتر به نظر میرسد که بدانیم کشور ما در فهرست رتبه بندی کشورهای در معرض بلایای طبیعی که دانشگاه سازمان ملل متحد با توجه به شاخص های جهانی تهدید امنیت انسان و محیط زیست انجام داده است، ایران در میان 172 کشور در جایگاه شصت و یکم قرار دارد، جایگاه پرخطری که اهمیت توجه به رخدادهای غیرمنتظره و آمادگی برای رویارویی با خطرهای احتمالی در کشور را برجسته می سازد.
حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی زیادی در کشور اتفاق افتاده که مدیریت بحران ما را محک زده است. اما متاسفانه در اغلب موارد این سیستم عریض و طویل نه تنها عملکرد قابل دفاعی نداشته است بلکه حتی در برخی از موارد موضعگیری و صحبتهای آنان در مواجهه با حوادث غیرمترقبهبرای چند وقت دستمایه طنز طنزپردازان شبکههای اجتماعی شده است.
به عنوان مثال می توان به موضع گیری یکی از مسئولان سازمان مدیریت بحران کشور اشاره کرد که چند سال پیش در واکنش به حادثه سیل استانهای شمالی کشور به جای ارائه راهکار و انجام اقدامات درخور و مناسب و یا حداقل همدردی با سیل زدگان، سیل را نعمت خداوند دانست که زمینهای کشاورزی را سیراب کرده است.
از این دست واکنشها از مسئولان سازمانی که وظیفه مدیریت بحران در حوادث غیر مترقبه را دارند، کم نداریم. واکنش یکی از مدیران ارشد این سازمان به زلزله کرمانشاه نیز درخور توجه است. وی در پاسخ به انتقادات از عملکرد این سازمان در زلزله کرمانشاه عنوان کرده بود : «زلزله کرمانشاه ما را غافلگیر کرد».
ظاهراً این مقام مسئول انتظار داشته است زلزله کرمانشاه مانند یک مهمان مبادی آداب قبل از وقوع با تماس تلفنی و یا حداقل ارسال یک پیامک ساعت آمدن خود را اطلاع رسانی میکرد که مانند مهمان ناخوانده با او برخورد نشود.
اگر از سیستم عریض و طویلی به نام سازمان مدیریت بحران چشم پوشی کنیم و به مدیران خرد در ادارات و سازمانهای برسیم متوجه میشویم همین روند ادامه دارد و آنان نیز در این زمینه آمادگی و دانش کافی نداشته و این ناآگاهی در برخورد با حوادث در ادبیات و کلامشان تجلی پیدا میکند. نمونه آن واکنش فرماندار هویزه در رابطه با اتشسوزی هورالعظیم بود که چند ماه میسوخت و حتی به بخش ایرانی نیز سرایت کرده بود و بیش از یکصد هکتار از آن را خاکستر کرد.
«ناظم ثبوتی» گفته بود: «برای مهار آتش در تالاب هورالعظیم باید منتظر نزولات آسمانی باشیم». این اظهارنظرهای غیرکارشناسی و گاه خندهدار نشانه آن است که مدیران ما درک درستی از وضعیت بحرانی ندارند. که آن را مدیریت کنند.
اگر بگویم مدیریت بحران در ایران خود نیازمند چندین مدیریت بحران است گزافه نگفتهایم. مدیریت بحران در کشور خود به یک بحران تبدیل شده به گونهای که توان رویارویی و انجام اقدامات مناسب و آنی در موقعیت بحرانی ندارد.
تجربه تلخ حوادث و رخدادها که تقریبا هر ساله با آن مواجهایم نشان می دهد که باید آمادگی کامل برای مدیریت رخدادهای بحرانی و غیرمنتظره در کشور وجود داشته باشد، اما پرسشی که مطرح می شود این است که با وجود احتمال وقوع این رخدادها، چرا مدیریت بحران در کشور ما دچار کم توانی یا به عبارتی هتر ناتوانی است؟ دیگر اینکه مشکلات و کاستی های مدیریت بحران در کشور ناشی از چه علت یا عامل هایی است؟ از دیگر سو چگونه می توان بر این کمبودها چیره شد و نقاط ضعف را برطرف و تهدیدها را شناسایی و مدیریت کرد؟
در پاسخ میتوان گفت نکته ای که بر اساس تجربیات چندین و چند ساله، نقطه ضعف اساسی مدیریت بحران در کشور تلقی می شود که می تواند با توجه به آن و تمرکز در جهت رفع آن، مشکل بزرگ مدیریت بحران در کشور را بهطور قابل ملاحظه ای کاهش دهد، عدم نگرش پیوسته و مستمر به امر مخاطرات طبیعی و حتی انسان ساز است.
نقطه ضعف هم مدیران این سازمان و هم شهروندان عادی در مواجهه با مخاطرات طبیعی، رفتار نوسانی و هیجانی است. وقتی حادثه ای رخ می دهد، اغلب ما بر موج احساسات سوار میشویم و بدون اولویت بندی و برنامه ریزی مشخص و بدون توجه به نیازهای واقعی مردمان مصیبتزده وارد عمل میشویم، به نحوی که در برخی از موارد نه تنها در حل مشکل کمک نمیکنیم بلکه خود نیز مشکل ساز میشویم.
نمونه بارز این هیجان زدگی در حادثه پلاسکو و ترافیکی که بوسیله مردم خدمات رسانی را کند کرده بود میتوان مشاهده کرد در زلزله کرمانشاه و سیل اخیر در برخی از استانهای کشور به ویژه گلستان و لرستان نیز از این دست موارد زیاد اتفاق افتاد. قصه تلخ ماجرا آن جاست که بعد از هیجان زدگی آنی و زودگذر موضوع به دست فراموشی سپرده میشود و مردمان مصیبت زده با درد و رنجهایشان تنها میمانند.
نکته مهمتر این است که در روزهای عادی که حادثه و رخدادی مانندسیل، زلزله و... روی نمی دهد و باید اقدامات اساسی با هدف پیشگیری و ارتقای تاب آوری و کاهش ریسک در کشور انجام بگیرد، عملا اقدام خاصی صورت نمیگیرد. این چنین نموداری از نوع رفتار ما در زمینه مدیریت بحران باعث شده است که در برابر رخدادهای طبیعی بهشدت آسیب پذیر باشیم. شاید عمده دلیل رفتار این چنینی نیز، فقدان تخصص و نیروهای متخصص مرتبط با مدیریت بحران در نهادهای مسئول باشد.