جمعه 2 آذر 1403, Friday 22 November 2024, مصادف با 20 جمادی‌الاول 1446
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 3484
منتشر شده در چهارشنبه, 31 شهریور 1395 13:05
تعداد دیدگاه: 0

تا پیش از این در عرصه های مدیریتی و بر اساس یک حقیقت غیر قابل انکار، ولی واقعی، وقتی می خواستند کسی را از میدان به در کنند، عرصه را بر وی تنگ می کردند، اما به تازگی و در فصل جدیدی از این دست اتفاقات، شایعه را چاشنی فشار می کنند تا شاید زودتر به نتیجه برسند.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز اصفهان همواره به عنوان یکی از استان های استراتژیک کشور و فعال در عرصه های اقتصاد، صنعت، تاریخ، هنر و ... از دیرزمان در منظر نظر گروه ها، دسته ها، تشکل ها و تفکرات خاص سیاسی و غیر سیاسی بوده و حتی برای رسیدن به کرسی استانداری این استان تلاش ها کرده اند.
تقابل هایی که گاهی رنگ و بوی انصاف داشته و در برخی مواقع نیز به دور از گردونه انصاف، دست و پاهایی زده شده تا هر آنکه به گروهی خاص نزدیک تر است، بر مسند ریاست بنشیند.
در این میان و با نیم نگاهی به تاریخ 25 ساله اخیر استانداری اصفهان آنچه محرز و مسلم است این که استاندارانی که خدمت ماندگار از خود بر جای گذاشته اند، با چشمانی تر از این استان رفته و آن هایی که رسم خدمت را به اسم فروخته و طبل اشان پر هیاهو تر نواخته است، خندان بار سفر از اصفهان بسته و راهی مناصبی بالاتر شده اند که این امر مبین سختی کار در اصفهانی است که نه تنها سه دوره پایتخت سیاسی ایران بوده ، بلکه اکنون پایتخت فرهنگ و هنر ایران اسلامی نیز نام گرفته که این مسئله مسئولیت مدیران و شهروندان آن را در برخورد با معضلات و مشکلات چندین برابر می کند.
از این رهگذر، در روزهای کنونی نیز می توان این موضوع را از منظر نقد به تماشا نشست و به بررسی مسائلی پرداخت که یا باید به باب الابوابی برای بی تقواگی سیاسی مبدل شود و یا این که برای همیشه جلوی آن گرفته شود تا قطار خدمت در این منطقه سرعت بیشتری به خود بگیرد.
اقدامی که ابتکار و اقتدار دولتیان را بیش از هر زمان دیگر می طلبد که از مدیر خود در استراتژیک ترین استان کشور حمایت کنند، یا آن ها نیز سوار بر موج شایعات، زخمه بر تار سیاسی نگری بنوازند تا مردم این استان کهن همچنان از گردونه خدمت به دور باشند.
وضعیت کنونی زاینده رود که میراث بذل و بخشش های "شاه سلطان حسین" گونه گذشتگان است، وضعیت اشتغال که کبودی ترکه ای نشسته بر جان و تن اصفهان به نام "برخورداری" است، وضعیت تولید و رشد اقتصادی و ... همه و همه نتیجه این برخوردها است که حالا پاپیچ اجرایی ترین مدیر استان در دولت یازدهم شده و گریبان رسول زرگرپور را هم گرفته است.
اولین و آخرین استعفا
شاید زمانی که مردم اصفهان در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به پای صندوق های رای رفته و آرای خود را به درون صندوق می ریختند، نمی دانستند استاندارشان نیز در حال نوشتن است. نوشتن دردنامه ای از تمام نامهربانی ها در استانی که مدت ها است از آن به عنوان میدان مین یاد می کنند.
زرگر پور در مرقومه ای که مخاطبش عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت یازدهم بود، هر چند دلی پردرد داشت، اما از کسی به بدی یاد نکرد و به رسم ادب از وی اجازه خواست تا این بار را بر زمین گذاشته و پس از حدود چهار دهه کار اجرایی که بخش زیادی از آن در پست های مدیریتی گذشته بود، بیشتر به مسایل علمی در حوزه آب که در آن تبحر و تخصص داشت بپردازد و این مسئولیت را به فردی جوانتر بدهد، اما نه تنها این استعفا مورد موافقت مسئولان دولت قرار نگرفت، که باعث شد تا رحمانی فضلی در پاسخ بگوید "با هم آمده ایم، با هم هم می رویم."
پاسخی که باعث شد زرگرپور از دفتر وزیر بیرون نیامده، پاشنه هایش را بالاتر بکشد و آستینش را برای ادامه خدمت بالاتربزند.
اما هرچه هوای اصفهان آفتابی تر می شد، هوای سیاست در این استان رنگ و بوی تیرگی به خود می گرفت و آسمان شهر لحظه به لحظه آبستن غرش های آسمانه همراه با سونامی شایعات می شد.
استعفای پذیرفته نشده زرگرپور ، مخالفان آن را که از روزهای اول بر این باور بودند فردی نزدیکتر به طیف و فکر و جناح سیاسی اشان بر مسند استانداری اصفهان می نشیند، بر آن داشت تا با وصل شدن به برخی از بخش های دولت سناریوی برکناری زرگرپور را رقم بزنند، اما این سناریو نیازمند مقدماتی بود که با توجه به زمان کم باقی مانده تا انتخابات، باید با کاتالیزوری موثر در هم آمیخته می شد تا ترکیب برکناری زرگرپور و انتصاب فردی نزدیک به طیف خاص سیاسی کشور، سرعت بیشتری بگیرد.
در این میان برخی بر این باور بودند که می توانند با استفاده از حواشی انتخابات مجلس شورای اسلامی در اصفهان، شاه ماهی بزرگی به قلاب بزنند، اما با رد این نظریه نیز برآن شدند تا با استفاده از عنصر شایعه سکانس های بعدی این سناریو را رقم بزنند.
در این میان دیدار 90 دقیقه ای استاندار اصفهان با حسن روحانی، رئیس جمهور ایران به مذاق برخی که از ابتدا خواهان رفتن زرگرپور بودند خوش نیامد و بازار شایعات را دوباره داغ کرد و وقتی شایعات استعفای زرگرپور برای چندمین باررنگ و بوی پررنگ تری به خود گرفت، حرکت هدفمند در شبکه های اجتماعی نیز به مدد شایعه سازان آمد تا ظرف مدت کوتاهی شهر از شایعه استعفای استاندار اصفهان متحیر شود.
نشستی مشترک بین استاندار اصفهان ورئیس جمهور که به نقل از منابع آگاه درون دولت، نه تنها رنگ و بویی از رفتن زرگرپور نمی داد، که بیشتر به برنامه های آینده استان پرداخته شد و این سئوال را در ذهن اذهان جستجوگر متبادر ساخت که "اگر برخی منابع به ظاهر مطلع! ، از استعفای زرگرپور اطلاع دقیق دارند تا اندازه ای که جانشین وی را نیز مشخص کرده اند، پس چرا در این جلسه از برنامه های کلان و آتی استان سخن به میان می آید؟" و "مگر مدیر مستعفی دلیلی برای پیگیری مسایل آینده حوزه فعالیت خود می بیند که زرگرپور در آن نشست مشترک بر سر مسایل استان و رفع معضلات آن پافشاری کرد؟"
با این حال، باز هم بازار شایعات سوار بر امواج سینوسی در سطوح مختلف رسانه ای قوت و ضعف می گرفت که مذهبیون، سیاسیون و ... به حمایت از استاندار اصفهان، وارد عرصه شده که شاخص ترین آن ها مرجع عالیقدر جهان تشیع، حضرت آیت الله مظاهری بود.
ایشان در مراسم عمومی به صورت تلویحی و در دیدار با رئیس دفتر رئیس جمهور به صورت علنی از زرگرپور دفاع کرده و تغییر در استان اصفهان در این مدت باقیمانده تا انتخابات را به صلاح ندانستند.
البته نه تنها ایشان، که آیت الله سید ابوالحسن مهدوی، عضو مجلس خبرگان رهبری نیز در خطبه های عید سعید قربان بر آن تاکید کرد.
تاکیدی که شبیه آن نیز از زبان نماینده ولی فقیه و امام جمعه اصفهان شنیده شد و آیت الله طباطبائی با اشاره به این که در بررسی خدمات دولتمردان در استان اصفهان باید حد انصاف رعایت شود، تلویحا خطاب به آن هایی که پروژه عبور از استاندار را کلید زده بودند ، فهماند که تغییر به هر بهانه ای صحیح نیست و باید حد انصاف در بیان انتقادات رعایت شود.
حالا به رغم این توصیه بزرگانه علمای اصفهان، مشخص است که هر آمدنی با رفتنی در هم آمیخته و قطعا استانداری اصفهان نیز از این قاعده مستثنی نیست و زرگرپور هم باید در آینده ای نه چندان دور با مسند استانداری اصفهان خدا حافظی کند، اما مهمتر از هرچیز شیوه رفتن است.
شیوه ای که می تواند خط بطلانی باشد بر نظریه "اصفهان؛ میدان مین" و یا برهانی باشد بر این ادعا که هر کس برای مدیریت به اصفهان می آید، مانند آن است که به میدان مین وارد می شود.
چرا که با چنین نگرشی نه تنها مدیران به فکر توسعه زیرساخت ها و جذب سرمایه ها برای استان نیستند، که تنها بر این اندیشه اند که چند صباحی در این استان روزگار مدیریتی خود را سپری کنند تا سر سالم به در برده و پس از آن در محلی دیگر خدمات خود را شکوفا سازند.
البته این موضوع هرگز مبین این نکته نیست که اقدامات مسئولان در بوته نقد سنجیده نشود، اما آنچه در روزهای اخیر شاهد و ناظر آن هستیم ، نه تنها نقد چه از نوع منصفانه یا غیر منصفانه نیست، که به جرات می توان گفت نوعی سهم خواهی از دولتی است که از ابتدا با شعار اعتدال پا در میدان عمل گذاشت.
فشار سیاسی با استفاده از اهرم شایعه یکی از روش های مذموم حذف مدیران، بدون در نظر گرفتن پیشینه علمی، اجرایی ، مدیریتی و سیاسی آن ها است که می تواند زمینه نخبه کشی و یا به نوعی فرصت سوزی را فراهم آورد.
نقد همواره نگرشی همراه با اصلاح بوده و هست؛ نگرشی که هرچند نشان از فرهیختگی دارد، اما این فرهیختگی زمانی به سلاحی موثر و برنده مبدل شده که با عنصر "انصاف" در هم آمیخته شود که در چنین شرایطی اصفهان بستر امن مدیران سالم و ساعی خواهد بود.

نوشتن دیدگاه