به قلم: افشین برزین در قسمت قبلی اجمالا برخی از شرایط موجود و موانع راه پیشرفت مهندسی جوش و بازرسی فنی را مطمح نظر قرار دادیم.در این قسمت به بررسی موانع دیگر میپردازیم.یکی ازویژگیهای رشته مهندسی جوش و بازرسی فنی بین المللی بودن آن است. بدین شکل که این رشته برخلاف بسیاری ازرشته های دیگر با الزامات...
به قلم: افشین برزین
در قسمت قبلی اجمالا برخی از شرایط موجود و موانع راه پیشرفت مهندسی جوش و بازرسی فنی را مطمح نظر قرار دادیم.در این قسمت به بررسی موانع دیگر میپردازیم.یکی ازویژگیهای رشته مهندسی جوش و بازرسی فنی بین المللی بودن آن است. بدین شکل که این رشته برخلاف بسیاری ازرشته های دیگر با الزامات اقلیمی زندگی نمیکند و به عنوان مثال موازینی که برای پذیرش و ارزیابی یک جوش سالم در ایران استفاده میشود با موازین و استانداردهای سایر نقاط جهان یکسان است.و رعایت این موازین نه اختیاری بلکه اجباری میباشد.بدین سبب که نه فقط یک اقلیم خاص بلکه فضای بین المللی متاثر از سلامت یا عدم سلامت یک خط لوله قرار میگیرد و اگر به فرض مثال یک خط لوله مواد نفتی یا گازی نشت کند یا یک مخزن مواد شیمیایی منفجر شود یا سازه یک کشتی یا هواپیما شکسته شود تبعات ان دامن گیر کل جامعه ملل خواهد شد و کل محیط زیست را نابود میکند و این فقط یک جنبه از فاجعه میباشد.لذا چنین سازه هایی که با جوش متصل میشوند باید از نظر کیفیت و ایمنی در شرایط یکسان باشند و به منظورکنترل دقیق تر،موازین واستانداردها را سازمانهای بین المللی از قبیل ISO و ASME و AWS و....تدوین و کنترل میکنند.در حالی که کشور ما هم از طریق اموزش فنی و حرفه ای به تربیت جوشکار میپردازد و هم از طریق اموزش عالی رشته جوش را در حد کاردانی و کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری ترویج ونهادینه میکند، متاسفانه شرایط سیاسی موجود سبب کمرنگی و بلکه بیرنگی تخصص زبدگان ایرانی شده است.صنعت مقوله ای نیست که در انزوا و درون پیله رشدکند. صنعت مبحثی است که میبایست در تعامل و تبادل اطلاعات و تجربیات با جهان و بخصوص با کشورهای صنعتی اعتلا یابد.متاسفانه مراکز مهمی چون ASNT به هر دلیل از ریجستری مدارک بازرسان فنی جوش که درایران اموزش دیده ان خودداری میکند و مهندسان ایرانی برای اینکه تخصصشان در سامانه این تشکیلات ثبت شود باید به یک از کشورهای منطقه سفر کنند. گویی دوران اکابر است و دانش اموزان مستعد برای رفتن به کلاس بالاتر باید ازروستا عازم شهرشوند!این در حالیست کشورهایی از قبیل ترکیه یا امارات متحده عربی تا دو یا سه دهه پیش هرگز در حد و اندازه هم اوردی تخصصی با ما نبودند.اما این کشورها بخصوص کشورهای عربی که هنوزنیروی تخصصی خود را ازسایر کشورها وارد میکند صرفا به دلیل تعامل با دنیای صنعت توانسته اند نمایندگی این تشکلهای مطرح و جهانی را اخذ نمایند.
متاسفانه در فضای ما انچه بسیار به گوش میرسد شعارمبتنی برشور است.مقوله صنعت همانطور که بالاتر گفته شد مقوله ای داخلی و خصوصی نیست بلکه جهانی است و باید برای پیشی گرفتن از سایر ممالک، درون جامعه جهانی بود. از تجربیات انها استفاده کرد و ابتدا به حد و اندازه انها رسید و سپس از انها عبورکرد. اینکه ما در پیله انزوا نشسته و ادعای ان داریم که برتریم و شایسته پیشرفت، صرفا برای تبلیغات سیاسی و انتخاباتی مناسبت دارد و لاغیر. گرچه زبان برخی از بیان این واقعیت الکن است اما به عقیده نگارنده اولین گام برای رسیدن به انچه حق مسلم خود میدانیم ارتباط با صنعت جهانی است.و گرنه انچه در انزوا اتفاق می افتد این است که برای اخذ مهر تایید سازمانهای جهانی باید بارسفر بست وبه کشورهای دست چندم حاشیه خلیج همیشه فارس سفر کرد و پول زحمت کشیده مهندسان را حواله جیب شیوخ کرد.و این یعنی اعتراف ضمنی و تلویحی به عدم پیشرفت خودمان! این عدم هماهنگی یکی ازموانع برسر راه پیشرفت مهندسی جوش وبازرسی فنی ایران است.شانیت کشوری که خواستگاه صنعت خاورمیانه بوده است و باوجود تمام مشکلات و درگیری در طولانی ترین جنگ قرن،هنوز پابرجاست هزاران باربیش ازاینست که از اخذ نمایندگی سازمانها بین المللی ناتوان باشد.همین مسئله سبب ترویج یک فرهنگ غلط دربین برخی مهندسین هم شده است به این ترتیب که با سواستفاده ازدارا بودن حق امضاء و صرف داشتن سطح سه تستهای غیرمخرب،اقدام به صدور بی حساب و کتاب مدارک سطح دو میکنند. اگرنمایندگی ASNT را در داخل کشور میداشتیم مهندسان ما مستقیما و با همکاری مهندسان سطح سه در سطوح سه گانه ریجستر میشدند و در انصورت با لیاقت و شایستگی همیشگی مهندسان ما،این کشورهای ریزودرشت همسایه بودند که ارزشان را وارد کشور ما میکردند واین ما بودیم که انان را تایید میکردیم و نه برعکس! یکی از اقدامات اساسی برای رساندن این رشته به جایگاه واقعی و شایسته خود اخذ نمایندگی رسمی این سازمانها و انجمنهاست. حجم بالای عملیات جوش و به تبع ان بازرسی فنی در کشورمان میتواند براحتی ایران را به یک قطب مطرح درمنطقه و جهان تبدیل نماید.در بحث اموزش مورد دیگری که ضعف محرز تلقی میشود کمبود نیروی اموزش دیده در زمینه اپراتوری و جوشکاری است.که انهم تابعی مستقیم از تحریم و کسادی بازار کار است.متاسفانه سیستم اموزش هنرستانها که دانش اموزانی با دانش پایه و اشنا به اصول علمی را طی چهار سال تربیت میکرد دستخوش تغییرات ناخوشایند و ناکارامدی شد.از انطرف سازمان اموزش فنی حرفه ای که در دوران اصلاحات به تربیت گسترده نیروی متخصص کار دست میزد متاسفانه با سیاست خصوصی سازی های بی رویه و تبلیغاتی،بحث اموزش را به بیرون سپرد و ما شاهد افت اموزش بودیم چراکه اولا تعداد اموزشگاههای مجاز و استاندارد جوش بسیار اندک است و دوم اینکه برخلاف اشباع شدن بسیاری رشته ها و علی رغم اهمیت رشته جوش، هیچ تبلیغی از طرف دولت در این رابطه نشده و کمترین امار دانش اموزان هنرستانها مربوط به این رشته میباشد.البته جای خرده گیری زیاد به بخش خصوصی هم نیست زیرا دراوج تحریم ها و عدم ثبات اقتصادی و نوسان قیمت فلز، طبیعیست که حتی اموزش و پرورش نیز در تامین متریال دچار مشکل شده و با توجه به جنس هزینه بردار این رشته عطای اموزش گسترده را به لقایش ببخشد و به رشته های ارزان قیمت دلخوش باشد که مواد مصرفی و یکبار مصرفشان بسیار ارزانترازفولاد و هزینه برق و ماشین الات گران قیمت را ندارند.این مشکل نه تنها در اموزش متوسطه بلکه در رده دانشگاهی نیز گریبانگیر است.کافیست به تعداد واحدهای که رشته جوش را تدریس میکنند نگاهی بیاندازیم و ببینیم اولا نسبت به سایررشته ها این رشته بشدت دراقلیت رشته-محل قرار دارد و ثانیا کارگاهها ازاستانداردهای لازم برخوردار نیستند.متاسفانه مسوولین، و کسانی که به هرحال تریبونی بدست دارند عمدتا با رفتارهای فرافکنانه از بار طرح مشکلات حقیقی میگریزند. انها بجای پرداختن به اینکه چه عواملی سبب بیکاری و کسادی بازار صنعت شده و اینکه ما چرا منزوی شده ایم، سرمخاطبان را با مباحثی ازسیستمهای اموزش عالی گرم میکنند در حالی که دنیای مدرن سالهاست اموزش سنتی در صنعت را رها کرده و به روشهای مدرن اموزشی رو اورده است و اتفاقا اگر نقطه قوتی در دانشگاههای ما هم هست همین دانشگاههای جدیدند که متاسفانه با کم لطفی مسوولین مواجه اند.متاسفانه فرهنگ ما به گونه ایست که تغییرروشهای نوین و تازه را بسختی فراوان میپذیرد.انچه میتواند اکثریت ما را از لحاظ روانی اقناع نماید صرفا اسم و رسمهاست و بسیاری صرفا میخواهند برند فلان دانشگاه را داشته باشند.
این بخودی خود اصلا بد نیست اما به سازو کاری بدل شده است تا سیستم های اموزشی دیگر را بکوبیم.باید دانست حوزه مهندسی از حوزه علوم جداست. مهندسی یعنی خلاقیت و توانایی در بکار گیری نتایج تحقیقات علوم وبه معنای کار ازمایشگاهی و تئوریکال نیست.سیستم اموزشی ای که صرفا با سرفصل های بیست واندی سال پیش تدریس میکند و هم چنین اموزشی تئوریک وغیر عملی دارد قطعا نمیتواند در پیشرفت مهندسی ما موثر باشد کمااینکه تا کنون هم نبوده اند.متاسفانه نگرش ما به بحث مهندسی اصولا نگرشی نادرست و سانتی مانتال است.هم دانشجویان وهم مسوولین مهندسی را ماهیتا کاری غیرعملی ولوکس میبینند ولذا میبینیم که نه سرفصل دانشگاهها عملیاتی ست ونه روحیه فارغ التحصیلان و نه دیدگاه مسوولین مربوطه. دانشجو یا فارغ التحصیلی هم که خیال دارد ضعفهایش را در اموزش فرا دانشگاهی و کارگاههای تخصصی برطرف کند، چون بازاری پیش رو نمیبیند ناامید میشود.مراکز اموزشی نوپایی هم که سرفصلهای عملیاتی تروجدیدی دارند و اموزش را بصورت بیسیک شروع کرده اندو دانشجو را یکباره به مدرک لیسانس نمیرسانند نیزدرهجمه تبلیغاتی، مورد کم لطفی قرار میگیرند.و بخصوص که توسط شرکتها و بخش خصوصی راه اندازی شده اند، تحت تاثیرکسادی بازار صنعت بشدت متضرر میشوند.اینروزها تقریبا تمام صاحبنظرانی که بحث بیکاری را مورد تحلیل قرار میدهند مدام از نیاز بازار کار سخن میگویند.در حالت انزوا و تحریم،اصلا بازاری نداریم که اقایان از نیازش سخن بگویند! حتی جناب رییس جمهور محترم نیز در سخنانی که به مناسبت اغاز سال تحصیلی بیان کردند، بجای بررسی دلیل واقعی بیکاری و بلاتکلیفی دانش اموختگان، میگویند که باید برخی رشته ها را تغییر دادو....سووال اینست ایا اکنون مهندسانی که رشته های ضروری را خوانده اند مشکل کار ندارند؟ آیا نیروهای متخصص و مهارتی که دانشگاه هم نرفته اند، بیکار نیستند؟ باید به رییس جمهور محترم یاداوری کنیم ظرفیت صنعت زمانی معلوم میشود که ما در تحریم نباشیم و با تمام استعداد و توانمان و در تمام بخشها از قبیل صنعت و معدن و ساختمان سازی و تولیدات غیره...بازار فعال داشته باشیم بعد مشخص میشود نیروهای مورد نیازمان چه تعداد هستند.وگرنه واضح است که سخنان شما صرفا فرافکنی ست. باوجود تمام انتقادات،مقصرمشکل بیکاری، دانشگاه ها ودانشجویان نیستند. مشکل در جای دیگریست! درپایان این بخش باید به مسوولان و سیاستگذاران گفت: پیشرفت واستقلال، به صرف شعاروادعا میسور نخواهد شد.باید ضعفها را شناخت و اینده جامعه مهندسی که نبض پیشرفت واستقلال کشوراست را فدای بازیهای تبلیغاتی و سیاسی نکرد.پیشرفت نه در سایه شعاروادعا بلکه با پیش گرفتن سیاستهای گره گشا و منطقی ممکن است و لاغیر.