چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404, Wednesday 23 April 2025, مصادف با 24 شوال 1446
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 18276
منتشر شده در سه شنبه, 14 ارديبهشت 1400 13:23
تعداد دیدگاه: 0
شعر-در-سوگ-امام-علی-ع-دست-طفل-یتیم-نان-نرسید،-جرعه‌ای-طعم-آسمان-نرسید

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ایام شهادت مولای متقیان، امام علی علیه السلام و همزمان...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ایام شهادت مولای متقیان، امام علی علیه السلام و همزمان با لیالی پر فضیلت قدر، چند شعر آیینی از شاعران کشورمان تقدیم می‌شود. 

سیدعلی نقیب

آه کوفه چقدر تاریک استماه دیگر کنار چاه نرفتخاک از تشنگی لبش خشکیدچشمه در بین کوچه راه نرفت

دست طفل یتیم نان نرسیدجرعه‌ای طعم آسمان نرسیددیگر امشب صدای ناله مردتا حوالی بی‌کران نرسید

نخل‌ها بی‌قرار و منتظرندطعم خرمای بی‌علی تلخ استروز خوش بی‌تو نیست در عالمطعم دنیای بی‌علی تلخ است

این ابوجهل‌ها نفهمیدندکه تو با خود عدالت آوردیشهر از کوره‌راه پر شده بودکه تو راه سعادت آوردی

رفتنت هم حکایتی داردروی محراب ردّ خون ماندهپس از آن روز جاهلان گفتندمگر او هم نماز می‌خوانده؟

خار در چشم خویش داری مرداستخوان در گلوی تو ماندهدرد تنهایی تو را حس کردهر که نهج‌البلاغه را خوانده

سیدپوریا هاشمی

سی سال هرشب روضه‌ی زهرا گرفتمشب‌های عمرم را همه احیا گرفتمدر بین نخلستان کوفه جا گرفتمشکرخدا که اذن رفتن را گرفتم

زهرای من در آسمان‌ها هم خبر شددیگر زمان دیدنش نزدیک‌تر شد

 سی سال دست بسته دیدم گریه کردماز این و آن طعنه شنیدم گریه کردماز خانه تا مسجد رسیدم گریه کردمخودرا به سمت در کشیدم گریه کردم

تو رفتی و شرمندگی مانده برایممسمار خیلی روضه‌ها خوانده برایم 

 بهتر که رفتی و عذابم را ندیدیدیگر سلام بی‌جوابم را ندیدیبی خوابیِ دروقت خوابم را ندیدی از خون فرق سر خضابم را ندادی 

بعد از تو این مردم غرورم را شکستنددربین مسجد پشت برمن می‌نشستند

حالا منم با روضه های رفتن توهستم همیشه در عزای رفتن توعمرم تماماً سوخت پای رفتن توهرروز جان دادم برای رفتن تو

یک عمر هرشب روضه خوانت می‌شدم منسینه زن قد کمانت می‌شدم من

سینه زن قدی که با مسمار خم شدافتاد ما بین در و دیوار خم شداز خانه تا مسجد برای یار خم شدپشت سرم در راه چندین بار خم شد

دیدار ما روز دهم پایین گودالدور تنی که رفته با سرنیزه از حال

یک عده آوردند بر نیزه سری رایک عده می‌ریزند برهم پیکری رایک عده می‌بندند دست خواهری رایک عده می‌دزدند از سر معجری را

زن‌ها به پریشان دم وا غربتایندنامحرمان عازم به سمت خیمه‌هایند 

سیدمجتبی شجاع

بیهوده چنین پیر نکردی خود را     وز غصه زمین‌گیر نکردی خود را

با آنکه امیر دو جهانی ...اما          از نان جویی سیر نکردی خود را

روزم چو شب است یاعلی جان مددیجانم به لب است یاعلی جان مددی

تو باشی و نوکرت گرفتار شود!!!از تو عجب است یاعلی جان مددی

علی صالحی

سفره دار خدا امام زماندگر امشب بیا امام زمان 

شب قدر است هر کجا هستیالتماسِ دعا امام زمان 

من که امشب به یادِ تو هستمیاد کن پس مرا امام زمان  

دست بر دامنت اگر نرنمبروم پس کجا؟ امام زمان 

آمدم آشتی دهی من راباخودت، با خدا امام زمان 

کاش قرآن به سر بگیرم منیک شبِ قدر با امام زمان  

جای دوری نمی‌رود که کنی گوشه چشمی به ما امام زمان 

خوب شد در شبِ عزای علیبا تو هم هم صدا امام زمان 

شبِ تقدیرِ من بیا بنویسیک سفر کربلا امام زمان

محمدمهدی عبدالهی

ای عزیز خدا، امام زمانصاحب روضه‌ها، امام زمان

بر سر و سینه می‌زنی ای وای!فرق او شد دو تا امام زمان

بین ما هستی و چه تنهایی!می‌زنی ضجّه‌ها امام زمان

از سر شب به یادتان هستممی‌کنی یاد ما؟ امام زمان

کم ما و کرامتت مولانظری بر گدا امام زمان

کاش احیا کنیم یک شب قدردر کنار شما امام زمان

پرده‌های گناه باعث شداز تو هستم جدا امام زمان

می‌شوم لایق زیارت توگر نمایی دعا امام زمان

تو جوادی و من بخیل آقاجود بی انتها، امام زمان

امشبی را بیا و بد گذرانسحری با گدا امام زمان

شب قدر است روزیم گردانعرفه،کربلا، امام زمان

انتهای پیام/ 

نوشتن دیدگاه