همراز | محمد اشرفی: ورزش در سپیده دم تاریخ بشریت دارای مفهوم حیاتی بوده بطوریکه در دنیای باستان از آن در جهت اعتدال بین روح و جسم و همچنین تعدیل کننده خواهشها و امیال انسانی استفاده می شده است در این روزگار از ورزش برای جلب حمایت خدایان، رفع تخاصمات، تقویت دوستیها، برقراری صلح و جلب اعتماد مردم به...
همراز| محمد اشرفی: ورزش در سپیده دم تاریخ بشریت دارای مفهوم حیاتی بوده بطوریکه در دنیای باستان از آن در جهت اعتدال بین روح و جسم و همچنین تعدیل کننده خواهشها و امیال انسانی استفاده می شده است در این روزگار از ورزش برای جلب حمایت خدایان، رفع تخاصمات، تقویت دوستیها، برقراری صلح و جلب اعتماد مردم به حکوت بهره گرفته می شد، ویل دورانت خاستگاه ورزش و بازیهای المپیک در یونان باستان را انسجام وحدت بخش دانسته و معتقد است اگر دین و خدایان از ایجاد وحدت در یونان ناتوان ماندند. ورزشها در این راه موفقیت کامل بدست آوردند. در دوران رنسانس نیز هدف از ورزش صرفاً رشد جسمی و تقویت بدن و قدرت عضلانی نبوده است بلکه از آن به عنوان مکانیزمی در جهت آموزش و یادگیری، اجتماعی شدن کودکان، توسعه مهارتهای زندگی، اوقات فراغت، تقویت هوش و حافظه استفاده می شد. در این وادی لاک و کانت به تقدم هوش و حافظه بر تربیت فکر و عقل صحه گذاشته است.
ورزش در دوران معاصر از جایگاه ویژه ای برخوردار است در واقع ورزش عرصه فعاليتهاي الگومند، ساختارهاي اجتماعي و روابط ميان نهادي است كه فرصت منحصر به فردي براي مطالعه و فهم پيچيدگيهاي حيات اجتماعي فراهم ميآورد. ورزش فعاليتي است كه درجهاي از اشتغال اوليه يا ثانويهاي را در بر دارد كه ديگر شرايط نهادي قادر به پيشي گرفتن از آن نيستند. ورزش چنان فرصتي براي تحقيق در مورد اشكال بسيار شفاف ساختار اجتماعي فراهم ميآورد كه در ديگر نظامها يا موقعيتها نميتوان يافت. در عين حال كه ورزش، محصول واقعيت اجتماعي است، منحصر به فرد نيز هست. هيچ يك از ديگر نهادها، البته به استثناي دين، داراي آن رمز، احساس غم توأم با شادي، فكر كردن به حادثهاي، تثبيت فرهنگي انگاره رمانتيك كه ورزش آنها را داراست، نميباشند. هيچ فعاليت ديگري اين چنين تناقضآميز، امر جدي را با امر غير جدي، تفريح و نشاط را با شدت و قوت و امر ايديولوژيكي را با امر ساختاري، تركيب نميكند. در واقعورزش نهادي است اجتماعي كه مي تواند شيوه زندگي اكثريت قريب به اتفاق مردم را تحت تاثير قرار دهد.
در زمینه تأثیر ورزش بر زندگی اجتماعی، برخی از اندیشمندان به این مسأله اشاره کرده اند ازجمله: گاتمن معتقد است که ورزش در عقلانی شدن زندگی اجتماعی موثر است و از آن به عنوان عامل مناسب در توسعه و تکوین جوامع مدرن یاد می کند. الیاس در بسط و گسترش این موضوع، ورزش را شیوه ای در جهت کنش و واکنش های افراد تصور کرده و آن را در اعتدال روانی، خویشتن داری، درونی کردن هنجارهای مدارا و مهار تدریجی رفتارهای پرخاشگرانه و تنظیم خشونت موثر می داند. گیدنز نیز ورزش مدرن را پیامد رنسانس سیاسی و اقتصادی در اروپای قرن نوزدهم انگاشته که امروزه به صورتی از جهانی شدن و مدرنیته پدیدار شده است و هابرماس نیز ورزش را نشأت گرفته از تعصبات اخلاقی انسانها تصور کرده و ماندگاری آن را در جهت ایده آلهای می پندارد.
نقش منسجم كننده ورزش براي يك ملت، مشابه نقش ساختاري - كاركردي منتسب به ورزش در اجتماعات ميباشد كه در مطالعات كلاسيك و مطالعات اخير يافت شده است. انسجام براي مقابله با تنوع و تضاد نژادي، قومي، منطقهاي و طبقاتي موجود در داخل يك كشور، دليل عمدهاي است كه سبب ميشود تا ملتها مشاركت در رويدادهاي ورزشي كاملاً آشكار را تشويق و ترغيب نمايند. مطالعه لور در مورد فوتبال در برزيل نشان ميدهد كه چگونه ورزش به يك جمعيت متنوع، عامل مشتركي تحت نام همبستگي ملي ميبخشد. پس ورزش ميتواند نقش مهمي در هويت ملي يا حس ناسيوناليسم ايفا نمايد تا بتوان بطور موقت بر تفاوتها و اختلافات موجود، فايق آمد. مسابقات قهرماني راگبي جهاني مثال جالبي در اين زمينه است. هر سال وقتي كه تيمهاي ملي برگزيده ميشوند، جناحهاي در حال جنگ در ايرلند و ايرلند شمالي دشمنيهاي شديد خود را كنار نهاده، بازيكناني از هر دو گروه با يكديگر تركيب ميشوند تا تيم ملي ايرلند را تشكيل دهند، تيمي كه مردم هر دو ملت براي آن فرياد شادي سر ميدهند. حكومتها با آگاهي از نقش متحد كننده ورزش، اغلب رقابتهاي بين المللي را تشويق ميكنند.
ورزش مكانيسمي فراهم ميآورد تا سازمانها به يكديگر پيوند خورده و مهارتهاي مديريتي و اداري در ميان مردم بومي توسعه يابد. برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين از جمله كوبا، اين كار را انجام دادهاند نيكاراگويه از بيسبال بعنوان مكانيسمي براي بازسازي نهادهاي داخلي بعد از وقوع انقلاب و براي برپايي مجدد ارتباطات و هماهنگي منطقهاي و درون مملكتي، استفاده نمود. در برخي موارد نظير كوبا و جمهوري دومينيك، استفاده از ورزش براي رشد دهي و بهبود بخشي به نيروي انساني يك جمعيت بومي، كمكي بوده است به كاهش وابستگي يك كشور كوچكتر و داراي منابع محدودتر به كشورهاي بزرگتر. بنابراین با توجه به آنچه مطرح شد می توان گفت ارتقاء فعالیتهای ورزشی در جامعه مکانیزم مناسبی در جهت ایجاد انسجام اجتماعی است و با ایجاد انسجام اجتماعی می توان پیشرفت جامعه را محقق ساخت.