برای بسیاری از استانها وجود یک یا چند کارخانه فولاد مزیت اقتصادی قابل توجهی محسوب میشود، مزیتی که هم در زمینه اشتغالزایی، هم در زمینه درآمدزایی و هم در زمینه توسعه اقتصادی اهمیت بسیار دارد. برای استانهایی مانند خوزستان و اصفهان که قطبهای مهم صنایع فولاد هستند، وجود این صنایع تبعاتِ مهمی برای...
برای بسیاری از استانها وجود یک یا چند کارخانه فولاد مزیت اقتصادی قابل توجهی محسوب میشود، مزیتی که هم در زمینه اشتغالزایی، هم در زمینه درآمدزایی و هم در زمینه توسعه اقتصادی اهمیت بسیار دارد.
برای استانهایی مانند خوزستان و اصفهان که قطبهای مهم صنایع فولاد هستند، وجود این صنایع تبعاتِ مهمی برای حتی حوزههای غیر اقتصادی داشته است. اما حرکت این صنایع در مسیر توسعه بدون فراز و نشیب نیست و با چالشهایی روبهرو میشوند که عملاً نه تنها استان را منتفع نمیکنند بلکه به لقمهای گلوگیر و هزینهبر تبدیل میشوند، همانطور که پروژه فولاد ازنا در لرستان شده است. در این گزارش به همین چالشها و پیامدها آنها برای استان میپردازیم.
رکود داخلی و قیمت بینالمللی
از سال 89 که رکود آرامآرام در بخشهای مختلف اقتصادی نمود پیدا میکرد، بخش فولاد را هم درگیر کرد. این موضوع همراه با افزایش تولید فولاد در چین در سالهای بعد باعث شد که در سال 93 نقدینگی در بخش فولاد کم شود و میزان تولید کاهش یابد. هر چند این کاهش تولید شدید نبود و حول 400 هزار تن فولاد (برای بخش خصوصی) دور میزد اما به هر حال، اثر خود را باقی گذاشت. در سال 94 با کاهش تولید فولاد در چین این امید به وجود آمد که رونقی به صنایع فولاد داده شود که البته تغییرات کنونی چندان روشن نیستند.
پیش از این صادرات به کشورهای اروپایی بخشی از تولیدات فولاد را در بر میگرفت طبیعتاً میتوان امیدوار بود که در دوران پساتحریم این تحولات سرعت گیرد و برنامههای اقتصاد مقاومتی نیز این روند را تسهیل کند.
البته بخشی از این تلاشها باید به سمت کاهش قیمت تمامشده فولاد تولیدی جهت داده شود. در این زمینه تلاشها (مانند اولویتدادن به راهاندازی صنایع فولاد در کنار دریا) در چارچوب طرحهای آینده شرکت ملی فولاد پی گرفته میشود. موضوعی دیگر وجود دارد که اهمیتی تعیینکننده دارد. «سیدحمید طهائی» استاندار البرز هنگامی که درباره راهاندازی یکی از طرحهای بزرگ فولاد سخن میگفت، به نقش سرمایهگذاری مشروط خارجی اشاره کرد و گفت: «بنای کار دولت بر این است که اگر سرمایه داخلی برای توسعه و گسترش تولیدات داخلی داریم، از منابع موجود استفاده شود در غیر این صورت هر سرمایهگذار داخلی و خارجی که اعلام آمادگی کند با پیششرط ورود و انتقال فناوری و تکنولوژی نوین به داخل استان از ورودش استقبال و در جهت توسعه اقتصادی سرمایه اش را وارد استان خواهیم کرد». این موضوع بهویژه برای صنایع فولاد که از فناوری قدیمی استفاده میکند اهمیت دارد. این ما را به سمت چالشی دیگر میبرد.
فناوری قدیمی
فناوری مورد استفاده در صنایع فولاد ما هر چند کهنه نیست، اما چندان هم بهروز نیست. «مهدی کرباسیان» رییس هیات عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) هنگامی که از محصول رقابتی سخن میگوید، به همین موضوع اشاره میکند و میگوید: «تعدادی از شرکتهای پیشرو در فناوری تولید فولاد به حذف برخی فرایندها در تولید این فلز پرمصرف روی آوردهاند کهکاهش مصرف انرژی برق، آب و کاهش گازهای خروجی مضر را به همراه دارد. با توجه به این موارد، کشور ما نیز برای تحقق ظرفیت ۵۵ میلیون تنی تولید فولاد، ناگزیر به بهرهگیری از دستاوردهای این حوزه است».
رسیدن به تولید 55 میلیون تنی فولاد در افق 1404 موضوعی است که جدا از زاویه بهرهوری و فناوری باید از سویهای دیگر نیز آن را لحاظ کرد: تمامکردن پروژههای نیمهتمام و راهاندازی پروژههای جدید. انجام هر دو اینها منوط به وجود شرطی است که چالش بعدی ما خواهد بود: توسعه صنایع فولاد.
پروژههای نیمهتمام، نوپا و نقدینگی
کمبود بودجه و نقدینگی و بیتوجهی دولتهای پیشین که باعث شده است که پروژههایی مانند کارخانه فولاد ازنا بعد از 14 سال نیمهتمام بماند. پروژهای که میتوانست مستقیماً 1200 شغل برای لرستانیها ایجاد کند، تنها به دلیل فراهمنشدن زیرساختها ـ آنطور که «سید مهدی نبیان» مدیرعامل مجتمع فولاد ازنا میگوید ـ ناتمام مانده است. حال فرض کنید که در همین حالوهوا شرکت ملی مس قرار است 7 پروژه «فولاد سپید دشت» (چهارمحال و بختیاری)، «فولاد نیریز» (فارس)، «فولاد شادگان» (خوزستان)، «طرح فولاد میانه» (آذربایجان شرقی)، «طرح فولاد قائنات» (خراسان جنوبی)، «طرح فولاد سبزوار» (خراسان رضوی) و «طرح فولاد بافت» (کرمان) را تا چند سال دیگر تحویل دهد. تنها 2 راه برای حل مشکل کمبود نقدینگی وجود دارد: تزریق نقدینگی یا واگذاری.
با توجه به شرایط فعلی جای این امیدواری وجود دارد که در شرایط پساتحریم زمینه حضور سرمایهگذاران خارجی فراهم شود و از سوی دیگر، باید به بخش خصوصی امیدوار بود که از محافظهکاری به در آید و کار را به دست بگیرد. البته برای نمونه طرح فولاد بافق در سال 90 به بخش خصوصی داده شد. چالشهای دیگری را هم میشود در حوزه صنایع فولاد نام برد، اما تمام اینها زمانی میتوانند به مسائل آسان و قابل حلشدن تبدیل شوند که «برنامهای منسجم» برای آن وجود داشته باشد. بیایید امیدوار باشیم که سند افق چشم انداز سال 1404 بتواند چنین نقش مهمی بازی کند.
* نزدیک به 80 درصد تولید فولاد در ایران به روش احیای مستقیم و به طور عمده در شرکت های فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، فولاد خراسان و فولاد هرمزگان انجام میشود و همه اینها زیر نظر شرکت ملی فولاد ایران است. در سال 1379 به موجب ماده شش قانون تمركز امور صنعت ومعدن، مصوب مجلس شورای اسلامی، «سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو)» تشكیل شد و شركت ملی فولاد ایران بعد از تشكیل ایمیدرو بهعنوان یكی از شركتهای اصلی این سازمان، ماموریت و اجرای طرح های توسعه و نیز نظارت بر بهرهبرداری واحدهای فولادی را به عهده گرفت.