همراز: اصفهان که روزگاری سنگفرشهای چهارباغش محل گذر کالسکههای صفوی بود، اینروزها تونل مترو شهریاش همچون اژدهایی، گذشته این شهر را در خود میبلعد؛ جایی که مردمانش داعیهدار فرهنگ ایرانزمینند، چشم بر ویرانیهایی بستهاند که بخشی از آن حاصل اصلاحات شهرداری برای گسترش شهر است. مترو اصفهان، گرچه...
همراز:اصفهان که روزگاری سنگفرشهای چهارباغش محل گذر کالسکههای صفوی بود، اینروزها تونل مترو شهریاش همچون اژدهایی، گذشته این شهر را در خود میبلعد؛ جایی که مردمانش داعیهدار فرهنگ ایرانزمینند، چشم بر ویرانیهایی بستهاند که بخشی از آن حاصل اصلاحات شهرداری برای گسترش شهر است.
مترو اصفهان، گرچه برای عدهای خبر از پیشرفت در حوزه حملونقل این شهر داد اما بلایی بود که به جان آثار تاریخی و میراث باستانی اصفهان افتاد. با اینکه بر اساس کنوانسیونهای یونسکو، در شهرهایی چون اصفهان یا رم ایتالیا، ساختوساز، حریم مشخصی دارد، هیچ مجرای قانونیای برای مقابله با فعالیتهای عمرانی آسیبزننده به بافت تاریخی این شهر نیست. این در حالی است که مسوولان هربار در پاسخ به خبرنگاران از مجوزهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و استفاده از تخصص باستانشناسان برای جلوگیری از تخریب آثار ارزشمند تاریخی میگویند، اما بسیاری از فعالان حوزه میراث اعتقاد دارند بهطور عملی این فعالیتها، هیچ ضمانت اجراییای نداشتهاند.
مشکلاتی که برای بخش شمال- جنوب مترو اصفهان در برخورد با بستر زایندهرود پیش آمد، فروریختن بخشی از ضلع جنوبی سیوسهپل که در محدوده ایستگاه هتل پل بود، تخریب و بخش بزرگی از آثار باستانی کشفشده و بستر خیابان تاریخی چهارباغ در حفاریهای مترو، تنها بخش کوچکی از این ویرانیها به بهانه ساختوسازهای جدید است؛ با اینحال دیگر آثار تاریخی اصفهان زیر جنجالهای گاهوبیگاه ساخت مترو این شهر خاک میخورند و سیاه میشوند. مجموعه تختهفولاد اصفهان، گوشهای از این تخریبهای بیپایان است. درحالیکه شهر بزرگی چون اصفهان، نیازمند مصلای بزرگی است و اراضی مناسبی نیز برای ساخت و کاربری مصلا وجود دارد، بخش زیادی از کتیبهها، بناها و سنگ آرامگاههای تختهفولاد برای ساخت مصلا ویران شد و تنها بخش کوچکی از سنگها - با جابهجایی- به انبارها یا جایی در مجموعه منتقل شدند. بیشتر سنگآرامگاههای موجود مجموعه تختهفولاد به دوران ابتدای قرن دهم هجریقمری تا دوره معاصر برمیگردد. ارزش این مجموعه آرامگاهی به اندازهای است که بسیاری از گردشگران خارجی لازم میدانند که این مجموعه را ببینند و نیز جهانگردان پیشین در سفرنامههای خود به آن اشارههایی کردهاند.
تکیههای مختلف این مجموعه نیز از آسیبها در امان نماندهاند؛ بهطور مثال تکیه میرفندرسکی با پیشینهای مربوط به دوران صفوی (قرن١١ هجریقمری) گنجینهای ارزشمند از معماری، آثار دکوراتیو، حجاری، خوشنویسی، هنرهای تزیینی و نیز آرامگاه بسیاری از دانشمندان، نامداران و هنروران تاریخ است؛ از میرفندرسکی دانشمند و درویش عبدالمجید طالقانی خوشنویس گرفته تا آرامگاه سران بختیاری که تاریخ مشروطه را رقم زدند و فاتح تهران لقب گرفتند، نامدارانی که تصویرشان در کاخ صاحبقرانیه نیاوران بر دیوارها نقش بسته، اما سنگ آرامگاههایشان- که جدا از تعلقداشتن به صاحبانشان، از شاهکارهای سنگتراشی در ایرانزمین به شمار میآیند- با بیمهری و ناملایمی دست به گریباناند. اما کاش میشد ماجرا را در همینجا ختم کرد و گفت خاکی که بر سرورویشان نشسته، با آبی شسته خواهد شد؛ اما دیوارنوشتههایی که افرادی با امضاهایی بر تمامی دیوارها نشاندهاند، قبح ماجرا را بیشتر میکند. تکیه میرفندرسکی که مربوط به آرامگاههایی از دورههای صفوی، قاجار و پهلوی بوده و ثبتشده در آثار ملی ایران نیز هست، بیشازپیش، زخم قلمهای بازدیدکنندهها را میخورد. سوال این است که چهکسی این دیوار نوشتهها را مینویسد و چرا وارثان این فرهنگ، خبر از ارزش آنها ندارند؟
مهدی تمیزی، پژوهشگر هنرهای تجسمی که سالهاست روی نگارههای سنگ آرامگاههای ایران تحقیق میکند، میگوید: «مهمتر از آنکه متهمان چنین رفتارهای ناشایستی را پیدا کنیم، تامل بر جهلی است که جامعه را فراگرفته است.» او میگوید: «تکیه میرفندرسکی به طور مشخص، از ارزشمندترین تکیههای مجموعه آرامگاهی تخت فولاد است. آرامگاه میرفندرسکی و اتاق ویژه وی که آراسته به خط میرعماد است، در این تکیه جای دارد. آرامگاه دردانه خوشنویسی، درویش عبدالمجید طالقانی نیز در ورودی این تکیه است. همچنین جدا از معماری تکیه، درخت کهنسال آن و آرامگاههای متعدد نامداران علم و هنر، آرامگاه و سنگآرامگاههای بسیار نفیس سران مشروطه نیز در تکیه میر است و هنر نشسته بر این سنگها، پس از سنگآرامگاه نفیس ناصرالدینشاه قاجار که در کاخ گلستان نگهداری میشود از ارزشمندترین آثار سنگتراشی ایران بر سنگآرامگاه بهشمارمیآید.»
وضعیت نامساعد دیوارها و سقفها چه از لحاظ دیوارنویسی و چه از لحاظ مصادیق طبیعی و جوی، جابهجاکردن سنگهای تاریخی و زیبای بزرگان با سنگهای پلاکگونه که گاه امضای «شهرداری اصفهان» در آن بزرگتر از نام متوفی است، همچنین مرمتهای ناشیانه و بسازوبفروشی، عاملهای اصلی تخریب مجموعه تختفولاد اصفهان به شمار میآیند.»
منبع:شرق