در بازی فوتبال وقتی سه چهارم یک بازی به اتمام می رسد، تازه طوفان تازه نفس ها شروع می شود و با تدبیر مربی، یکی دوتا نفس بریده از بازی خارج و یکی دوتا تازه نفس جای آن ها را می گیرند.
شاید بی انصافی مربی باشد که تنها دست به تعویض بدون تاکتیک بزند و مربی های حرفه ای حتما در تعویض های خود، گوش به دستورالعمل های آنالیزورها هم می دهند و با توجه به روند بازی و توانمندی ها و نقاط ضعف حریف، با این تعویض ها، تاکتیک ها را هم تغییر می دهند تا با یک تیر چند نشان زده باشند.
مثالی که انطباق زیادی با این روزهای دولت دارد. البته با این تفاوت که رئیس دولت خیلی دستش در تعویض ها باز نیست و این تعویض ها باید به تائید مجلس هم برسد.
حالا یکی از این تعویض های مهم، نشستن رزم حسینی روی صندلی وزارت صمت است که حکم یک بازی ساز اصلی در تیم دولت را دارد.
بازی سازی که هم باید نفوذ کند، هم دفاع و هم حواسش به خط وسط باشد، و شاید گزافه نگفته باشیم که از این وینگر توقع می رود تا 10 – 12 گل خورده و عقب مانده را جبران کند و نه تنها پاس طلایی بدهد، که خودش هم بتواند در جواب پاسی که بخودش داده، بلند شود و با سر یا یکی دو تا قیچی برگردان گل هم بزند.
اما هرجور فکرش را بکنیم، اگر دولت گل بزند، توپ را بدون فوت وقت روی خط وسط بکارد و دوباره در اسرع وقت توپ را بگیرد و برود وارد دروازه کند و این کار را آنقدر تکرار کند تا داور سوت بازی را بزند، باز هم نمی شود به برد که هیچ، مساوی هم پیش کش، بلکه به کم کردن فاصله نجومی ایجاد شده خوش بین بود.
اما انتظاری که همواره تماشاچی ها از یاران تعویضی داشته اند، به مراتب بیشتر از انتظاری است که از بازیکنان ثابت که به جرات می توان گفت بخش زیادی از این وضعیت، دست پخت آنان بوده دارند، در یک کلام به طور خلاصه یعنی این که تماشاچی ها همیشه از یاران تعویضی توقع معجزه دارند !
بی شک اتفاقی که در باقیمانده دولت، برای وزیر صمت هم خواهد افتاد و او هرچند به اندازه یک چهارم دولت روی صندلی وزارت می نشیند، ولی شاید کمی بیشتر از آنهایی که تمام طول دولت را روی صندلی وزارت بوده اند، مخاطب نقد واقع شود.
این مهم به چند دلیل اتفاق می افتد:
اولا این که وزارت صمت با معاش مردم و تامین مایحتاج آنان ارتباط تنگاتنگی دارد و برخی برای رفع تکلیف و دیده نشدن نقاط ضعف خود، تلاش می کنند توپ را در میدان این وزارتخانه بیاندازند.
دوم این که صنایع بزرگ و کوچک به نوعی به بدنه این وزارتخانه وصل بوده و بخش بزرگی از اشتغال کشور به این وزارتخانه باز می گردد که هر اقدامی که تاکنون در این زمینه انجام نگرفته، از وزیر تازه نفس صمت توقع می رود که اجرایی شود.
سوم این که وزارت صمت یکی از وزارت خانه های متمول دولت به حساب می آید و بی شک با ورود به سرازیری انتخابات، بارهای اقتصادی مختلفی بر دوش این وزارت خانه گذاشته می شود تا هم مخاطبان با دست آوردهای دولت بیشتر آشنا شوند و هم این که در بدبینانه ترین حالت ممکن، جنبه تبلیغی برای گزینه پیشنهادی دولت نیز داشته باشد.
از این رو به نظر می رسد رزم حسینی روزهای سختی پیش رو داشته باشد که باید برای هموار کردن مسیر در این رهگذر، به نکات زیر توجه ویژه داشته باشد.
اولا : با توجه به نیاز بازار به کالاهای اساسی و افزایش بی برنامه روز به روز قیمت ها، احتمال احتکار بیشتر این دست از کالاها می رود و وزیر صمت باید با حرکت در مسیر هوشمند سازی کالا از ورود به کشور و یا از تولید تا رسیدن به دست مشتری اقدام جدی نماید.
دوما: با توجه به این که از ابتدای توزیع ارز 4200 تومانی بسیاری از کارشناسان با این موضوع مخالف بوده و آن را زمینه ای فساد آمیز برای متمول شدن دلالان و فقیر تر شدن تولید کنندگان می دانستند و در عمل نیز چنین اتفاقی افتاد و آمار ارزهای بازنگشته به صندوق دولت نیز موید همین امر است، رزم حسینی باید مانند یک شوالیه لباس رزم پوشیده و به جنگ دلال بازی و دلال هایی برود که قصدی برای بازگرداندن سود حاصل از معاملاتشان ندارند. البته این مهم وقتی سخت تر می شود که مشخص می گردد بسیاری از دریافت کنندگان ارز 4200 توانی از مسیر قانونی و عادی وارد این عرصه نشده و با نردبان رانت از این دیوار بالا رفته که خشکاندن ریشه این رانت خواری وقتی یک سوی آن به یک قدرت سیاسی وصل باشد، کاری دشوار خواهد بود.
سوم این که: موضوع اشتغال همواره در دولت های مختلف پاشنه آشیلی بوده که توانسته نقدهای فراوانی را حول محور فعالیت های آن دولت ایجاد کند، لذا چنانچه رزم حسینی بتواند وضعیت اشتغال را به شکل فعلی خود حفظ کند که البته در وضعیت کنونی بازار کار دشواری هم خواهد بود، هنر بزرگی کرده است.
چهارم نیز این که بتواند در مسیر چشم انداز 1404 خرکت کند و هرچند مسیر طولانی تا پایان این چشم انداز نمانده و تحریم ها، بخش بزرگی از تولید را در رسیدن به این افق فلج کرده ، اما حرکت لاک پشتی در این مسیر به ویژه در حوزه معدن و فولاد سازی می تواند نقاط امید را همچنان روشن نگهداشته و کمک بزرگی به بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی کشور نماید.
بی شک با این چشم انداز، شما نیز تایید می کنید که اگر تا وقتی که داور سوت پایان را بزند، فقط توپ را روی نقطه وسط گذاشته و بدون فوت وقت گل بزنیم، باز هم نمی توانیم نتیجه را به تساوی بکشانیم، اما می توانیم باخت سنگینی که باعث وضعیت کنونی معاش مردم شده را با یک باخت سبک تر آن هم در دولتی که با شعار امید پا به عرصه میدان گذاشت، عوض کنیم.
به قلم رضا صالحی پژوه / سرمقاله 9 مهر روزنامه یاقوت وطن