پسری جوان که به اتهام قتل سه عضو خانوادهاش در غرب تهران بازداشت شده بود، دیروز در دومین جلسه محاکمه، فقط قتل پدرش را پذیرفت و دو قتل دیگر را انکار کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز به نقل از جام جم، بامداد 8 آذر سال 93 در یکی از محلههای غرب تهران، زوجی همرا ه پدربزرگ خانواده به قتل رسیدند. پسر جوان این خانواده که عامل این جنایت هولناک بود، ساعاتی بعد از جنایت خود را تسلیم پلیس کرد. جسد پدر در صندوقعقب خودروی پراید پسر جوان و اجساد مادر و پدربزرگ وی نیز در خانه آنها در حالی کشف شد که تحقیقات اولیه نشان میداد مقتولان براثر ضربههای مرگبار چاقو در حالی که در خواب بودند، از پای درآمدهاند. پسر جوان با انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران مورد بازجویی قرار گرفت و به قتل اعضای خانوادهاش اعتراف کرد.
مدتی بعد در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه نشست و به دفاع از خود پرداخت. قضات دادگاه با توجه به این که ابهاماتی در پرونده وجود داشت، آن را به دادسرا بازگرداندند. پس از رفع ابهامات قضایی، پرونده دوباره به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم به قتل دیروز از زندان برای دومین جلسه محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده منتقل شد. ابتدای این جلسه نماینده دادستان به تشریح کیفرخواست پرداخت و در ادامه اولیای دم و وکیل آنها در جایگاه قرار گرفتند و برای این متهم درخواست قصاص کردند.
در جریان جلسه رسیدگی، عامل جنایت در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: باور کنید من مادرم و پدربزرگم را به قتل نرساندم. پدرم را هم از روی ترس و نجات جان خودم به قتل رساندم که از مرگ او نیز خیلی ناراحتم. پدر و مادرم مدتی بود که با هم درگیری داشتند. آن شب که پدربزرگم مهمان ما بود، والدینم با هم دعوا کردند. از اتاقم که بیرون آمدم دیدم پدربزرگم غرق در خون در یکی از اتاقها افتاده است .
وی ادامه داد: همچنین پدرم درحالی که چاقویی به دست داشت، با مادرم درگیر شده و با زدن ضربههایی به وی، او را زخمی کرد. مادرم براثرهمان ضربهها مرد. پدرم آن دو را کشته بود. حتی میخواست مرا هم به قتل برساند. با هم درگیرشدیم و میخواستم از دستش فرار کنم. درجریان این درگیری او به قتل رسید. خیلی ترسیده بودم. به همین خاطر میخواستم جسدش را از خانه بیرون ببرم که به دوستم اطلاع دادم و بعد به کلانتری رفتم و خود را تسلیم کردم.
متهم به قتل افزود: پدرم را ناخواسته به قتل رساندم. قتل مادرم و پدربزرگم به دست پدرم انجام گرفته و من نقشی در این دو قتل نداشتهام. خالهام که از یکی از اولیای دم است، خودش مرا بزرگ کرده و میداند من آدمی نبودم که دست به قتل مادرم و پدربزرگم بزنم. آنها را خیلی دوست داشتم. نمیدانم چطور برایم درخواست قصاص کردهاند. من قاتل آنها نیستم و حتی از کشتن پدرم که برای نجات مادرم بود و ناخواسته مرتکب آن شدم، پشیمانم و درخواست بخشش دارم.